نه گفتن و اهمیت آن در زندگیمان
اکثر افراد هرگز به این فکر نکردهاند که مهارت نه گفتن چقدر مهم است و چه تأثیری میتواند در آیندۀ زندگیشان بگذارد. آنها از اهمیت این مهارت اطلاع ندارند و نمیدانند که «نه گفتن» چطور میتواند در موفقیتها و شکستهای زندگیشان نقش مؤثری داشته باشد.
ما آدمها بهطور طبیعی در اجتماع زندگی میکنیم و در طول روز با درخواستهای مختلفی مواجه میشویم؛ این درخواستها دو گونه هستند: یا فرصتی خوبی را در اختیارمان قرار میدهند و یا فرصت خوبی را از ما میگیرند!
حالا ما باید بتوانیم نوعِ این درخواستها را بهدرستی تشخیص بدهیم؛ یعنی باید بتوانیم در مواقعی که لازم است، به درخواست دیگران نه بگوییم. برای اینکه بتوانیم در مواقع لازم به درخواست نابجای دیگران نه بگوییم، باید مهارت نه گفتن را بیاموزیم.
مهارت نه گفتن چقدر اهمیت دارد؟
هنک ریردان نویسندۀ کتاب مدیریت زمان، در کتابش در مورد مهارت نه گفتن مطالب مهمی نوشته است که خلاصۀ آن را برایتان نقل میکنم:
یادتان باشد که شما فقط 1440 دقیقه در روز فرصت دارید؛ هدردادن وقتتان حتی به اندازۀ 30 دقیقه، به معنای انجامندادن یک کار مهم دیگر است.
شاید هدردادن همین 30 دقیقهها، باعث شود که هرگز نتوانید کتاب خود را به اتمام برسانید! و یا اینکه ممکن است باعث ازدسترفتن یک مشتری ارزشمند شود. شاید اگر همین 30 دقیقهها را صرف پیادهروی کنید، بعد از مدتی احساس سلامتی و شادابی بسیار بیشتری داشته باشید… .
میدانم که نه گفتن کار سختی است؛ دلایل زیادی هم برای این موضوع وجود دارد. مثلاً ما بهگونهای بزرگ شده و اجتماعی میشویم که دوست داریم به افراد نیازمند کمک کنیم؛ این درست است که برای کمک به دیگران ارزش قائل باشیم؛ اما اگر پاسخ ما به درخواستهای دیگران، همیشه مثبت باشد، این موضوع در درازمدت، باعث باز ماندن از انجام بقیۀ کارهایی میشود که برای آنها نیز ارزش قائل هستیم و باعث موفقیتمان میشوند!
احساس گناه بعد از نه گفتن
اجازه دهید مثالی بزنم: شما به یک بازیگر مشهور سینما یا یک نویسنده معروف یا هر فرد موفق دیگری تماس میگیرید و برایش پیغام میگذارید؛ شما میخواهید واقعاً از آنها قدردانی کرده و بدانید که نظر آنها دربارۀ ایدۀ شما چیست… .
آیا شما فکر میکنید که آنها (حتی یک نفرشان) به پیغامتان پاسخ میدهند؟ حتی اگر یک دستیار هم داشته باشند که به تلفنها پاسخ بدهد، آیا فکر میکنید که آنها با درخواست شما موافقت میکنند؟ البته که نه!
اما این سؤال پیش میآید که: آیا از اینکه آنها برای پاسخدادن به درخواست شما وقت نگذاشتهاند، ناراحت و عصبانی میشوید؟ البته که نه!
شما به این فکر میکنید که آنها آنقدر مشغول انجام کارهای مهم خود هستند و همزمان هزاران نفر دیگر مزاحمشان میشوند که نمیتوانند به درخواست همۀ افراد پاسخ بدهند.
بنابراین اگر به یک درخواست نابجا نه میگویید، نباید احساس گناه داشته باشید؛ چون فردی که از شما درخواست نابجا کرده است، احتمالاً همین واکنش را داشته باشد: «من فکر میکنم او سرش خیلی شلوغ است؛ اما ارزش امتحانکردن را داشت»؛ یا حتی ممکن است فکر کند: «او اکنون خودش و وقتش را مهم میداند؛ به همین دلیل احتمالاً دیگر با تلفن صحبت نمیکند»… .
البته از اینکه برخی از افراد شما را درک نمیکنند و با خودشان فکر میکنند که «او برایم وقت نگذاشت؛ چقدر مغرور و ازخودراضی است»، زیاد نگران نباشید؛ چون این مشکل شما نیست! یادتان باشد که شما هرگز نمیتوانید همه را از خودتان راضی و خوشحال نگه دارید.
پیشنهاد میکنم این مطلب را هم ببینید: آیا فکرکردن به چیزی باعث اتفاق افتادن آن میشود؟
آیا فیلها واقعاً کوچک هستند؟!
فیلها از فاصلۀ دور، کوچک به نظر میآیند! هنگامی که درخواستهای دیگران را بررسی میکنید، مراقب «فیلهایی که از شما دور هستند» باشید… .
اجازه دهید با ذکر یک مثال، این موضوع را بیشتر توضیح بدهم:
مدتی قبل، یک استاد دانشگاه از من دعوت کرد که بهصورت رایگان در کلاسش صحبت کنم؛ من هم قبول کردم! درنهایت، رفتن به آنجا و ارائه یک سخنرانی و بازگشتن، یک روز کامل زمان برد… .
درواقع اگر او از من میخواست که هفتۀ آینده این سخنرانی را انجام بدهم، بهراحتی پاسخ منفی میدادم و میگفتم که وقتم پر است! اما وقتی که او چهار ماه پیش از من درخواست کرد، به تقویم خود نگاه کردم و متوجه شدم که آن هفته کار خاصی برای انجامدادن ندارم؛ بنابراین درخواستش را قبول کردم و به او گفتم «از اینکه برای دانشجویان صحبت کنم خیلی خوشحال میشوم»… .
مدتی بعد، ناگهان وقتی که به تقویم نگاه کردم، دیدم از آن چهار ماه، فقط یک ماه و سپس فقط یک هفتۀ دیگر باقی مانده است؛ درحالیکه کلی کار دیگر در تقویم برنامهام ظاهر شده است! مثل فرصتهایی جدید برای سخنرانیها، پروژههای مختلفی که قبلاً وجود نداشتند، بازسازی خانه و موارد دیگر… .
در نتیجه، تمام این روزها را غر میزدم و خودم را سرزنش میکردم که چرا یک روز با ارزشم را هدر دادهام!
البته نمیگویم که باید به همۀ درخواستها نه بگویید؛ اما یادتان باشد که برنامۀ آیندۀ شما نیز به اندازۀ برنامۀ امروزتان شلوغ خواهد بود؛ فقط هنوز برایش برنامهریزی نکردهاید.
با گذشت زمان، نه گفتن با تمرینکردن آسانتر میشود؛ اما فقط یادتان بماند که «هر پاسخ مثبت، یک پاسخ منفی به یک کار دیگر است».
در این خلاصه از مطالب هنک ریردان، متوجه شدیم که مهارت نه گفتن چقدر میتواند مهم و تأثیرگذار باشد؛ حالا در ادامه بررسی میکنیم که به چه درخواستهایی باید نه بگویید و چگونه میتوانید مهارت نه گفتن را در خودتان پرورش دهید… .

نکات مهم دربارۀ نه گفتن
به چه درخواستهایی نه بگوییم؟
سؤال خیلی از افراد این است که به چه درخواستهایی باید نه بگوییم؟ پاسخ من این است که بهطورکلی، ضروری است به هر درخواستی که باعث آسیب رساندن به شما میشود، نه بگویید. همچنین در لیست زیر، درخواستهایی که باید به آنها پاسخ منفی بدهید را بهعنوان نمونه برایتان آوردهام:
- درخواستهایی که باعث درخواستهای نابجای بیشتر میشوند.
- درخواستهایی که بهخاطر آن، قادر به انجام اولویتهای مهم زندگیتان نباشید.
- درخواستهایی که باعث هدر رفتن وقتتان میشود.
- درخواستهایی که باعث کشیدهشدن به انحراف یا اعتیاد میشود.
- درخواستهایی که به هر نحوی، امکان سوءاستفاده افراد از شما را فراهم میکند.
البته نکته اینجاست که مهارت نه گفتن با خودخواهی فرق میکند؛ خیلی وقتها ممکن است علاقه داشته باشید که درخواست فردی را بپذیرید، اما بهخاطر شرایطی که دارید، لازم باشد پاسخ منفی بدهید؛ بنابراین نه گفتن به معنای خودخواهی نیست و همانطور که انتظار دارید که دیگران شما را بهخاطر پاسخ منفیتان درک کنند، شما هم باید انتظار نه شنیدن از دیگران نسبت به درخواستهایتان را داشته باشید و آنها را درک کنید.
یادتان باشد که مهارت نه گفتن، یکی از مهمترین مهارتهای ارتباطی است؛ بنابراین مواقعی که لازم است نه بگویید، قاطعانه نه بگویید و دربارۀ آن احساس گناه نداشته باشید؛ چون اگر این کار را انجام ندهید، بعداً (بهخاطر سختیها و مشکلاتی که تجربه میکنید) تا مدتها خودتان را سرزنش میکنید و بهخاطر آن، احساس گناه و احساس پشیمانی زیادی وجودتان را در بر خواهد گرفت.
این مطلب هم میتواند برایتان مفید باشد: چگونه باورهای محدودکننده را شناسایی و نابود کنیم؟
چرا نمیتوانیم نه بگوییم؟
اینکه افراد نمیتوانند نه بگویند، دلایل مختلفی دارد که مهمترین آنها را در این قسمت بررسی میکنم:
- اعتمادبهنفس: مهمترین دلیل آن، نداشتن اعتمادبهنفس است که باید برای تقویت آن تلاش کنید.
- خجالتکشیدن: به خودتان یادآور شوید که نگفتن «نه» در مقابل درخواستهای دیگران، عواقب بدتر و دردناکتری نسبت به خجالتکشیدن در آن لحظه دارد.
- «ترس از واکنش دیگران» یا «نگرانی بابت احساس دیگران»: لازم است بدانید که شما نمیتوانید همۀ افراد را از خودتان راضی و خوشحال نگه دارید؛ بنابراین در این موارد، نباید واکنش دیگران برایتان مهم باشد؛ درغیر این صورت به خودتان ضربه میزنید.
- «ترس از عذاب وجدان»: اگر اعتمادبهنفس خود را تقویت کنید و دیدگاهتان را نسبت به نه گفتن در مقابل درخواستهای نابجا اصلاح کنید، دیگر جایی برای عذاب وجدان باقی نمیماند؛ بنابراین اگر اعتمادبهنفس خود را تقویت کنید، این مورد نیز حل میشود.
- نداشتن مهارت تصمیمگیری: این مهارت نیز اکتسابی است؛ مهارت تصمیمگیری یکی دیگر از مهارتهای مهم زندگی است که با تمرینکردن تقویت میشود. در آینده، مطالب مفیدی دربارۀ مهارت تصمیمگیری در سایت جهان بهتر منتشر میشود و شما میتوانید از آن مطالب، برای تقویت این مهارت استفاده کنید.
چطور نه بگوییم؟
برای اینکه بتوانید به درخواستهای نابجای دیگران نه بگویید، لازم است این 3 پیشنیاز را در خودتان ایجاد کنید:
- برای خودتان ارزش قائل باشید و لحظات زندگیتان را مهم و ارزشمند بدانید.
- به افکار منفی دربارۀ نه گفتن توجه نکنید.
- بهخاطر نه گفتن به درخواستها، احساس گناه یا عذاب وجدان نداشته باشید.
پس از اینکه این 3 ویژگی را در خودتان ایجاد کردید، لازم است به این دو اصل مهم عمل کنید:
اول: در نه گفتن قاطع باشید!
وقتی که میخواهید نه بگویید، باید دربارۀ تصمیم خود مطمئن و مصمم باشید؛ یعنی نباید هنگام پاسخدادن، از کلماتی استفاده کنید که فرد مقابل بتواند تصمیم شما را تغییر دهد. خیلی ساده و صریح نه بگویید!
اگر در پاسخی که به فرد مقابل میدهید، از کلماتی استفاده کنید که نشاندهندۀ ترس، تعارف، شک و تردید و… باشند، فرد مقابل بهراحتی میتواند تصمیم شما را تغییر داده و شما را در نه گفتن شکست بدهد؛ چون استفاده از کلمات تردیدآمیز، نشاندهندۀ این است که احتمال قبولکردن آن درخواست، در آینده وجود دارد!
مقدمهچینی و استفاده از پاسخهای طولانی برای نه گفتن، هیچ توجیهی ندارد و فقط باعث میشود که فرد مقابل در مورد درخواست خود پافشاری کند؛ بنابراین به دنبال توجیهکردن خودتان یا پاسختان نباشید. همیشه خیلی مطمئن، قاطع و با کوتاهترین کلمات بگویید نه!
یادتان باشد که خداوند شما را آزاد آفریده است و این حق طبیعی شماست که هر درخواستی را نپذیرید و دلیل این مخالفت شما، هیچ ارتباطی با دیگران ندارد.
دوم: نه بگویید اما محترمانه!
نه گفتن، یک مهارت ارتباطی در روابط اجتماعی است؛ در پرورش این مهارت، سعی کنید با دیگران راحت و صادقانه رفتار کنید. نیازی نیست که برای نه گفتن به درخواستهای افراد، بهانه بیاورید یا با تندی و عصبانیت با آنها برخورد کنید.
به یاد داشته باشید که نه گفتن به معنای مخالفت با شخصیت فرد مقابل نیست؛ بنابراین با نهایت احترام و خوشرفتاری، به درخواستهای غیرمنطقی آنها پاسخ منفی بدهید.

مهارت نه گفتن با تمرین کردن بهبود مییابد
جمعبندی نهایی
در این مطلب دربارۀ اهمیت نه گفتن به درخواستهای نابجا و چگونگی نه گفتن صحبت کردیم و یاد گرفتیم که «نه گفتن» به درخواستهای غیرمنطقی و نابجای دیگران، نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است!
نکتهای که باید به آن توجه کنید، این است که اگر تاکنون همیشه در مقابل درخواست دیگران، پاسخ مثبت میدادید، اصلاحکردن این روند کمی زمان نیاز دارد؛ نباید در کسب مهارت نه گفتن عجله کنید. نه گفتن شاید در ابتدا کار سختی باشد، اما قطعاً با تمرینکردن آسان میشود و بهمرور زمان یاد میگیرید که چگونه به درخواستهای غیرمنطقی افراد پاسخ منفی بدهید.
امیدوارم که این مطلب از سایت جهان بهتر برایتان مفید واقع شده باشد؛ خوشحال میشوم که نظرات و پیشنهادهای خود را در بخش دیدگاههای همین پست مطرح کنید.
انشاءالله هرکجا که هستید، در پناه الله یکتا همیشه شاد، پیروز، ثروتمند، سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
دوستدار شما،
سید محمد موسوی
دیدگاهتان را اینجا ثبت کنید
خوشحال میشویم که دیدگاهتان را دربارۀ این مطالب برای ما بنویسید؛ البته پیشنهاد میکنیم قبل از ارسال دیدگاه، قوانین ارسال دیدگاه را نیز مطالعه کنید.