چرا به دانستههای خود عمل نمیکنیم؟ – قسمت دوم
پاسخهایی که دوستان در قسمت قبلی این برنامه نوشته بودند و همچنین نوع نگاه آنها به این مسئله که «چرا به دانستههای خود عمل نمیکنیم؟» از جنبههای مختلف، بسیار زیبا و تأملبرانگیز بود؛ این پاسخها فرصتی را فراهم آورد تا به بهانۀ آن، به موضوع اهرم رنج و لذت بپردازیم؛ موضوع مهمی که بعضی از دوستان بهصورت غیرمستقیم به آن اشاره کرده بودند… .
نظراتی که شما در قسمت قبل نوشته بودید، بهاندازهای زیبا، آگاهیدهنده و کامل بود که فقط میتوانم بهخاطر بودن با شما و بهخاطر وجود شما، از خداوند مهربان سپاسگزار باشم؛ امروز در این برنامه میخواهیم دو موضوع مهم را بررسی کنیم که نقش مهمی در موفقیتهای شما دارند؛ پس با من همراه باشید… .
چرا به دانستههای خود عمل نمیکنیم؟
آشنایی با اهرم رنج و لذت
اهرم رنج و لذت میگوید: تمام رفتارها و اعمالی که ما در طول روز انجام میدهیم، برای فرار از یک رنج و یا برای رسیدن به یک لذت است؛ این یعنی تا زمانی عملی را انجام میدهیم که باعث دوری ما از یک رنج باشد و یا برایمان لذتی در پی داشته باشد؛ یا تا زمانی به رفتاری خاص گرایش داریم که آن رفتار برایمان لذتبخش باشد.
برای مثال، اگر افرادی را مشاهده میکنید که هنوز هم عملکردشان مانند گذشته است، این موضوع، به این دلیل است که هنوز رنج «ادامه دادن آن رفتار» برایشان واضح و مشخص نیست؛ زیرا تا زمانی که موضوعی برای ما رنجآور نشود و ما را به نقطۀ عطف نرساند، به آن ادامه میدهیم… .
دلیل موفق نبودن این افراد این است که جای اهرم رنج و لذت، در ذهن آنها برعکس است؛ یعنی رفتارهای بیهوده و بیارزش برای آنها لذتبخش و رفتارهای مفید و باارزش، برایشان رنجآور است!
هدف اهرم رنج و لذت
هدف از اهرم رنج و لذت این است که از «رنجهایمان» اهرمی بسازیم برای حرکت به سمت موفقیت، تا به لذتی برسیم که آن موفقیت برایمان ایجاد میکند.
اهرم رنج و لذت، قدرتی است برای ایجاد انگیزه برای حرکت، برای عمل، برای ساختن تعهد و پشتکار در وجودمان!
ما میتوانیم با کمک اهرم رنج و لذت، با بهتصویرکشیدن رنجِ حاصل از آیندۀ نامناسب و وحشتناکی که با ادامۀ روند فعلی زندگیمان خواهیم داشت، خودمان را مجبور به تغییر و پیشرفت کنیم!
این خیلی مهم است؛ چون مهمترین نیاز ما برای تغییر از شکست به موفقیت، داشتن انگیزه است! و اهرم رنج و لذت به ما انگیزهای میدهد که بتوانیم اهدافمان را به جزئی از ساختار وجودیمان تبدیل کنیم؛ آنگاه عملکردن برایمان آسانتر خواهد بود.
زندگی من در گذشته و شرایطی که در آن قرار داشتم، نقطه شروع موفقیتهای من بود؛ من آنقدر از آن شرایط رنجور شدم که به نقطۀ عطف رسیدم؛ نقطهای که اصلاً دوست نداشتم زندگی آیندۀ من، مثل خیلی از افراد دیگر، پوچ و بیهدف و همراه با فقر باشد… .
رنج فقر و ناکامی، آنقدر برایم وحشتناک و واضح بود، که موجب ایجاد انگیزهای شدید برای تغییر همه چیز در زندگیام شد؛ من از این رنج اهرمی ساختم برای تغییر تمامی جنبههای زندگیام.
درنهایت «مداومت، تعهد و عمل به آنچه که میآموختم»، عاملی بود که موفقیتهای عظیم و هرآنچه که میخواستم را برایم به ارمغان آورد.
ایمان به آنچه که میدانیم
من یقین داشتم که زندگیکردن بر اساس قوانین جهان هستی، که با تحقیق و یادگیری به آن رسیده بودم، مرا به تمام اهدافم میرساند؛ حتی زمانی که به آن خواستهها نرسیده بودم؛ حتی زمانی که نشانهها بسیار بسیار کوچک بودند؛ حتی زمانی که اطرافیانم به این علم اعتقادی نداشتند؛ حتی با همۀ اینها، ذرهای تردید در نتیجه گرفتن از «زندگی بر اساس قوانین» نداشتم؛ چون من به دانستههایم، ایمان داشتم!
چون من ایمان داشتم که تمام جهان بر اساس قوانینی ثابت و بدون تغییر خلق شده و پیش میرود؛ من ایمان داشتم که تنها راه موفقیت، عمل و زندگیکردن بر اساس این قوانین کیهانی است!
من در برابر این دانسته، تسلیم هستم؛ همواره و تا ابد… .
ایمان چگونه ایجاد میشود؟
«ایمان» تنها عاملی بود که آن تعهد شدید، تسلیم در برابر دانستههایم و عمل به آنچه را که میآموختم، در من ایجاد کرد؛ من به آنچه که میآموختم، مانند وحی منزل «ایمان کامل» داشتم و دارم، و خبر خوب این است که: این ایمان ایجاد شدنی است!
حالا به یک نکتۀ مهم میرسیم: تفاوت در موفقیت افراد، تفاوت در ایمان آنهاست! و تنها راه رسیدن به نتایج عظیم، ساختن چنین ایمانی در وجودمان است!
بنابراین در این برنامه، موضوع مهمی را در قالب سؤال دوم مطرح میکنم؛ پس حتماً این فایل صوتی را گوش دهید و دربارۀ آن سؤال مهمی که در این برنامه مطرح میشود، تفکر کرده و پاسختان را در بخش نظرات همین پست بنویسید… .
قسمت سومی هم در کار خواهد بود و من در سومین قسمت از این برنامه، برایتان تعریف خواهم کرد که چگونه این ایمان شکستناپذیر را در خودم ایجاد کردم… اما قبل از آن، بسیار مشتاقم که پاسخهای آگاهیبخش و شگفتانگیزتان را بخوانم… .
دوستدار شما،
سید محمد موسوی
سؤال مسابقۀ دوم
- چگونه میتوان ایمانی شکستناپذیر ایجاد کرد؟ (ایمانی که باعث عمل به دانستههایمان شود)
- چهکار کنیم که ایمان ما به قوانین جهان هستی، به اندازهای باشد که منجر به «عمل» شود؟
تا پایان 28 اردیبهشتماه: کیف پول فردی که بهترین پاسخ را در قسمت نظرات همین پست بنویسد، به مبلغ 200,000 تومان شارژ میشود که از موجودی آن میتواند برای خرید محصولات سایت استفاده کند.
فرصت تمام شد
با تشکر از همۀ دوستان که دربارۀ این سؤال مهم تفکر کردند و در بخش نظرات مشارکت بسیار خوبی داشتند. با توجه به دیدگاههای بسیار عالی که ارسال شده، دوست عزیزمان آقای حسین تاجیک به عنوان برندۀ این مسابقه انتخاب شدند. (1402/02/29)
مشاهدۀ قسمت اول این برنامه با موضوع «چرا به دانستههای خود عمل نمیکنیم؟»
مشاهدۀ قسمت سوم این برنامه با موضوع «شیوۀ ایجاد یک ایمان قوی که باعث موفقیتمان میشود»
دانلود فایل صوتی این پست (MP3)
حجم این فایل: 26 مگابایت
سلامت این فایل تایید شده است.
مدت زمان: 28 دقیقه
برای دانلود این فایل روی دکمه زیر کلیک کنید:
جدیدترین دیدگاهها
سلام و خداقوت به همه رفقا و آقای موسوی عزیز
به نظرم بقیه همه چیزای درستو گفتن دیگه
به نظرم باید نتایجی که از استفاده از این قوانین کسب میکنیم رو دائما تکرار و تکرار کنیم که تبدیل بشه به باورمون اینجوری میتونیم ایمانمون رو تقویت کنیم
نظراتتون عالی بود کلی انگیزه گرفتم ممنون رفقا ممنون
با سلام خدمت شما آقای موسوی عزیز که حرف هایتان برای من لذت بخش ترین واژه های ممکن را دارد که تا بحال شنیده ام چون حقیقت به وضوح حداقل برای من در بین حرف هایتان ثابت شده است
و سلام خدمت دوستان عزیز
من در ایران زندگی نمی کنم ولی برای اولین بار که چهار ماه پیش با ویدویی از اقای موسوی برخوردم تا الان با شور بی اندازه این سایت را دنبال می کنم
در جواب سوال می خواهم از تجربه شخصی خودم بگم، دقیقا خاطرم نمی ره روزی که در دانشگاه وقتی دانشجوی کارشناسی مکانیک بودم و از رشته خودم راضی نبودم و فقط حرف دوستم رو دنبال کردم که به من گفت سعید چرا نمی ری رویاتو دنبال کنی؟ و این حرف چنان در من تاثیر قوی داشت که شاید تا الان به جرات بگم قوی ترین حرفی بود که فقط با یک بار شنیدن چنان ایمان من رو در عرض شاید چند ثانیه بالا برد که مسیر زندگی من تغییر شگرفی کرد تا الان به لطف خدا که در داخل رویای خودم زندگی می کنم هرچند مشکلاتی و خواسته هایی دارم که امیدوارم آنها رو محقق کنم .
ولی بگذارید از اول شروع کنم من همیشه علاقمند بودم در رشته پزشکی ادامه تحصیل بدم و سال 93 در دانشگاه قبول شدم ولی وضعیت خانوادگی من در حدی نبود که پدرم از عهده دانشگاه بیاد رشته مکانیک رو انتخاب کردم به خاطر هزینه (پدر من کشاورزه و باور کنید تا اون زمان ما تو فامیلمون کسی نداشتیم بالاتر از دیپلم باشه) و شاید نزدیک 5 سال با زجر ادامه اش دادم به خاطر اینکه فکر میکردم اینده شغلی خوبی داره (البته این دیدگاه من بود در آن زمان) ولی دقیقا قبل از اینکه فیلم راز از شبکه چهار پخش بشه من با کتابهایی اتوماتیک وار شروع کرده بودم در سطحی ضعیف به تغییر زندگی. من و یک روز یکی از دوستاهای من با دو سی دی وارد اتاقم در خوابگاه دانشکاه شد که اون دوست من هم همزمان با من از قانون راز استاده کرده و اون زمان مهارتش بعدها از من بیشتر شد. و الان صاحب یکی از بزرگترین شرکتهای تبلیغاتی در کشور هست با که الان تو شرکتش نزدیگ 120 کارمند دارن کار می کنند. این دوست من از من یک سال کوچکتر و الان تنها 33 سال داره با درامد شاید 250 میلیون یا سیصدمیلیون در ماه… بگذریم یک روز این دوست من با دو سی دی وارد اتاق شد و گفت کوروش دقیقا چیزهایی که تو راجب تغییر زندگی می گی تو این فیلم هست من فیلم رو تو دستگاه سی دی اتاقمون گذاشتم تا ارم شبکه چهار رو دیدم گفت ولش کن بابا و پرتش کردم گوشه اتاق تا روزی که یک روز بعد از شش ماه از سر بیکاری شروع کردم به دیدنش و اینکه تا الان چی شده داستان دیگه است… و فقط خلاصش اینکه من الان یکی از بهترین بورسیه های تحصیلی در مقطع دکتری رو دارم و فرصت این رو دارم در چهار کشور تحقیق کنم و دکتری خودمو تکمیل کنم…
ولی در جواب سوال که چطور می شه به ایمان راجب دانسته هامون برسیم من فقط می خواهم از خودم بگم و به هیچ کتابی استناد نکنم!
من وقتی شروع به شناخت خودم کردم و جواب سه سوال رو در خودم پیدا کردم و سوالهای من این بود
یک- من برای چی خلق شدم
دو- استعداد من در چی هست
سه- آیا توانایی و علاقه من آیا با استعدادم در یک جهت هست؟ و فهمیدم اگر در مسیر استعدادم و علاقه ام پیش برم همیشه زندگی برای من لذت بخش خواهد بود.
وقتی استاده آمریکایی پایان نامه من از من دلیل تغییر موضوع دکتری منو پرسید من یک جواب بهش دادم و گفتم دکتر زندگی من بر مبنای عشقمه و این موضوع بر مبنای عشقمه و این عشق به من نشان خواهد داد مسیر رو…
هرچند تا بحال در جهان این مسیری پژوهشی که ما انتخاب می کنیم کسی نرفته و باور کنید برخلاف استادم که الان استرس داره من اینقدر راحتم راجب کاری که می خواهم انجام بدم که بعضی وقتها از ارامش من اون عصبی میشه و من یک جواب برای خودم و اون دارم و جواب اینه این عشق خودش راه رو نشان می ده هدایت می کنه و نتیجه می ده
من اعتقاد دارم هر کسی به شناخت از خودش برسه و جواب این سوال رو بده که باید دنبال چی باشه ایمان خود به خود خلق می شه لذت حس میشه و ادامه دادن راحت می شه
برای من اینطور بوده که هر چیزی که مرتبط با عشق من هست چون مسیر زندگی علمی من عشق من هست خودش برای من ایمان رو به همراه داره وقتی شناخت خودتون از خودتون قوی باشه و هدفی داشته باشید که قدم برداشتن در اون مسیر از روی عشقه نه اجبار خیلی مهمه که ادامه مسیر شما بر مبنای عشق باشه نه اجبار
این مسیر ایمان رو هم برای شما می اره اگر چیزی رو شما می خواهیند انجام بدید می دونید درسته ولی شوری ندارید ایمانی بهش ندارید چون نمی شناسیدش
بشناسیدش وقتی شناختید می تونید حسش کنید و لمسش کنید و بهش ایمان بیارید و بشه جزیی از ذات شما
برای ایمان به چیزی که فهمیدید خوب بشناسیدش نه با کتاب بلکه با روحتون و ذهنتون بعد ایمان خودش خلق میشه
سلامت باشید
به نام خداوند بخشنده مهربان
با سلام خدمت آقای موسوی عزیزم و دوستان خوبم
چگونه می توان ایمانی شکست ناپذیر ایجاد کرد؛ ایمانی که باعث عمل به دانسته هایمان شود؟
چه کار کنیم که ایمان ما به قوانین کیهانی به اندازه ای باشد که منجر به عمل شود؟
من از همان دورانی که آقای موسوی کلاس برگزار می کردند با ایشان آشنا شدم و از آموزش هایشان استفاده می کردم. مطلب زیر تجربیات و برداشتهای من از چیزهایی است که یادگرفته ام. از آقای موسوی عزیزم و سایر دوستان گرامیم خواهش می کنم در صورت لزوم اعلام نظر بفرمایید.
به نظر من عواملی که می تواند ایمان ما را بیشتر کند می تواند شامل موارد زیر باشد.
..: 1 :.. چیزی که در قرآن ذکر شده است شخصا به خود من انرژی و نیروی فراوان می دهد. به نظر من چیزی که در قرآن ذکر شده است را میتوان باطیب خاطر پذیرفت وبه آن ایمان آورد.پس خواندن قرآن و فهم درست قوانین ازین کتاب آسمانی، یکی از راه های افزایش ایمان برای باور کردن کامل قوانین و طبیعتا عمل به آن می تواند باشد. بدیهی است که تا قانونی کامل پذیرفته نشود بدون اعتماد قلبی و باور کامل به اجرا در نمی آید.
خداوند پروا ندارد که به پشه و فراتر [یا فروتر] از آن مثل زند، آنگاه مؤمنان میدانند که آن [مثل] راست و درست است [و] از سوی پروردگارشان است، ولی کافران میگویند خداوند از این مثل چه میخواهد؟ [بدینسان] بسیاری را بدان گمراه و بسیاری را راهنمایی میکند، ولی جز نافرمانان کسی را بدان بیراه نمیگرداند سوره مبارکه بقره آیه 26
به طور مثال: قانون جذب از دیدگاه قرآن
در قرآن آیاتی وجود دارد با مضامین زیر (اگر اقدام ذهنی را هم به عنوان کار و کردار بپذیریم یا حداقل کار و کردار را نتیجه افکار و باورها بدانیم قانون جذب را به خوبی در آیات زیر درک می کنیم.)
فَکَیْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ثُمَّ جَاءُوکَ یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِیقًا
و چگونه باشد آنگاه که به خاطر کار و کردار پیشین شان مصیبتی به آنان رسد، آنگاه به نزد تو آمده به خدا سوگند می خورند که جز نیکی و همراهی قصدی نداشتیم . سوره مبارکه نساء آیه 62
ما قدمت ایدیهم: چیزی که از قبل فرستاده اند. این مضمون 6 بار در قرآن تکرار شده است. بقره 95، قصص47، روم 36، شوری 48، جمعه 7 و نساء 62
ما کنتم تعملون: به خاطر کارهایی که کرده اید. این مضمون 26 بار تکرار شده که پیشنهاد میکنم این آیات فوق العاده آگاهی دهنده رو مطالعه بفرمایید.
کُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِیئًا بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ به خاطر کارهایی که کردهاید، بخورید و بنوشید، [خوش و] گوارا . سوره مبارکه مرسلات آیه 43
و از سینههای آنان هر کینهای که باشد میزداییم، جویباران از فرودست آنان جاری است و گویند سپاس خدای را که ما را به اینجا رهنمون شد و اگر خداوند راهبر نمیشد، هرگز راه نمییافتیم، بیشک فرستادگان پروردگارمان به راستی و درستی آمدند، و ندا داده شود که اینک این بهشتی است که به خاطر کار و کردارتان به شما رسیده است. سوره مبارکه اعراف آیه 43
ما کسبت: آنچه انجام داده است که 17 بار در قرآن کریم آمده است.
و از روزی بترسید که در آن به سوی خداوند بازگردانده میشوید، سپس به هرکس جزای هر کاری که کرده است به تمامی داده شود، و بر آنان ستم نرود. سوره بقره آیه 281
خداوند هیچکس را جز به اندازه توانش تکلیف نمیکند، هرکس هر چه نیکی کند به سود او و هرچه بدی کند به زیان اوست، خدایا اگر [فرمانی را] فراموش یا خطایی کردیم بر ما مگیر، پروردگارا بار گرانی بر عهده ما مگذار، چنانکه بر عهده پیشینیان ما گذاردهای، پروردگارا آنچه تاب و توان آن را نداریم بر دوش ما مگذار، ما را ببخش و بیامرز و بر ما رحمتآور، تو مولای مایی، ما را بر خدا نشناسان پیروز گردان. سوره بقره آیه 286
هر کس در گرو کردار خویش است. سوره مدثر آیه 38
..: 2 :.. ثابت شدن نظریات یا همان قوانین کیهانی از نظر علمی (مثل قانون جذب که به گفته یکی از اساتید، مکانیزمی در مغز ما در ناحیه پایین مغز وجود دارد که تولید امواجی می کند که می تواند خواسته هایمان را به سمت ما جذب کند که با استفاده از کوانتوم فیزیک اثبات شده است. هرچیزی که زیاد تکرار بشود در هربار تکرار به قسمت پایینی مغز پیغام ارسال می شود وآن هم امواجی برای جذب به جهان هستی ساطع می کند. وهرچقدر این عمل بیشتر تکرار شود قدرت آن بیشتر میشود. و یا یافته های روانشناسی برای مفهوم نوشتن اهداف یا تاثیر جملات مثبت بر روی اجسامی مثل یخ و…)
..: 3 :.. دیدن ومطالعه زندگی کسانی که با استفاده از این قوانین به موفقیتهای بزرگ رسیده اند که مثالهای فراوانی وجود دارد دقیقا به اندازه ی تعداد تمام انسانهای موفق دنیا.
بازیگر نقش رز فیلم تایتانیک که البته اسکار رو به خاطر فیلم بعدیش گرفت خانوم کینت ویلنست، وقتی که جایزه اسکارشو گرفت ورفت پشت تریبون گفت: من این صحنه رو بارها و بارها در تصوراتم دیده بودم. وقتی بچه بودم میرفتم حموم شامپومو بغل میکردم و میگفتم و تصور میکردم جایزه اسکاره. صدای آب به جای تشویق حضار و شامپو رو به جای اسکار. اشک از چشماش سرازیر میشه و میگه اما این دیگه واقعا شامپو نیست و جایزه اسکاره.
خانوم رایس وزیر سابق خارجه امریکا میگه: تو بچگی پدرم همیشه از جنب کاخ واشنگتن منو میبرد مدرسه و میگفت اینجا محل کار آیندته و عکسهای کاخ سفید رو تو اتاقم نصب کرده بود.
زلاتان ابراهیموویچ بازیکن تیم ملی سوئد و پاری سنت ژرمن فرانسه که جدیدا یه خیابان تو سوئد به نامش زدند میگه خواب تموم رویاها و موفقیت هایم را در بچگی هایم دیده بودم.
آقای هیلتون سرایدار یک هتل بود تمام جوانی و نوجوانیش سرایدار بود اما الان 84 هتل هیلتون تو دنیا داریم! او یکی از بزرگترین هتلداران زنجیره ای دنیاست. حالا که آدم مسنی شده توی مصاحبه از ایشون سوال میشه: تمام نوجوانی و جوانی سرایدار بودی چی شد که این شدی.
جواب میده من هتل بازی کردم. آقای هیلتون هتل بازی چیه بگو ما هم به جای خاله بازی هتل بازی کنیم. در جواب میگه تمام اون جوانی و نوجوانی که همه میدونند من سرایدار بودم و کیف مشتریا رو جابجا می کردم و… شبها که رییس هتلم می رفت خونه من میرفتم تو اتاقش لباسامو در میاوردم لباسای رییس هتل رو می پوشیدم
پشت میزش می نشستم و هتل بازی می کردم !مدام تصور ذهنی من این بود که یکی از بزرگترین هتلداران دنیا هستم…
به قول مرد بزرگ انیشتین: انسان در نهایت شبیه رویاهایش میشود.
اختیار حق ماست می توانیم قانون تجسم را بپذیریم و آگاهانه از اون به نفع خودمون استفاده کنیم یا میتوانیم نپذیریم و ناخودآگاه ازون به ضرر خودمون استفاده کنیم. سرطان بازی، دعوا بازی، جنگ بازی و… به جای هتل بازی، اسکار بازی، و تجسم رویاهامون. بله اختیار حق ماست. عارفی را پرسیدند : زندگی به “جبر” است یا به اختیار ؟ پاسخ داد: امروز به “اختیار” است… تا چه بکارم… اما فردا “جبر” است… چرا که به “اجبار” باید درو کنم هر آنچه را که دیروز به “اختیار” کاشته ام.
..: 4 :.. مرور و تکرار بارها وبارهای دانسته ها و این قوانین کیهانی در قالب عبارات تاکیدی تا جایی که به آنها ایمان واقعی بیاوریم و آنها را باور کنیم. تکرار باورهای درست که نشات گرفته از آیات قرآن است باعث افزایش ایمان و به طبع انگیزه استفاده از آنها و در نهایت عمل به آنها می شود.
سوره مبارکه انفال آیات 2 و 3:
(مومنان کسانی هستند که چون یاد خدا به میان آید دلهاشان ترسان (ترس از مقام خداوند) می شود و {چون آیات برایشان خوانده شود ایمانشان بیفزاید} و بر پروردگارشان توکل کنند کسانی که نماز به پا دارند و به آنچه به آنانان روزی داده ایم می بخشند.)
تغییر باورها به نظر ساده میرسه ولی اصلا ساده نیست و نیازمند یک کشمکش درونی شدید است. چون چیزهایی که سالها ایمان داشتی که درسته حالا باید با ایمان بگی نه درست نیست و من اشتباه میکردم. جهاد با نفس به حق جهاد اکبر است.
وقتی که با انسان های موفق صحبت کنیم یا زندگینامه ها و جملاتشون رو میخونیم می بینیم که باورهای درست چطوری در وجود اونها ریشه دوانده واین باورهای درست و البته عمل به آنها سبب موفقیت آنها شده است. به طور مثال ادیسون وقتی هزار بار امتحان کرد و نتونست لامپ رو بسازه خبرنگاری ازش میپرسه نمیخواین به این کار احمقانه پایان بدید شما هزار بار شکست خوردید، ادیسون در پاسخ میگه نه من هزار راه یاد گرفتم که با اونها نمیشه لامپ رو ساخت. اون ایمان داشت که لامپ ساختنیست. چون به وجود خودش و درون خودش وایده های خودش ایمان داشت و البته حرکت کرد. یا انیشتین وقتی که انقدر خودشو دوست داشت که حتی حاضر نشد برای رییس جمهور ایالات متحده که به دیدارش رفته بود لباس رسمی بپوشه. این شخص میشه انیشتین و کارهای بزرگی انجام میده.
..: 5 :.. تحقیق در مورد موضوع مورد نظر و آشنایی با همه زوایای آن، مضرات و فواید، خوبی ها و بدیها، یاسود و زیان آن
بزرگنمایی کردن مضرات و یا فواید بسته به موضوع و ریختن آنها در در قالب اهرم رنج و لذت و مطالعه هر روز آن.
به طور مثال کسی که میخواهد سیگار نکشد باید مضرات آن را از نزدیک ببیند یعنی کسانی که به علت بیماری های شدید ریوی به حالت بدی فوت کرده اند را ببیند یا کسانی که سیگار باعث ناراحتی های ریوی برای آنها شده است و بیماری های مختلف که از ذکرش پرهیز میکنم.
یا در مورد اعتیاد تجربه شخصی من باعث شد که من از این موضوع به شدت ترس داشته باشم و این ترس، مثبت است. وقتی که خیلی بچه بودم، کسی رو دیدم که به علت اعتیاد پاها ودستانش رو قطع کرده بودند و به طرز بدی فوت کرد. و من همیشه به مواد مخدر به بدترین شکل نگاه میکردم. یا در مورد مشروبات الکلی یا قلیان که متاسفانه در حال حاضر رواج پیدا کرده. من خودم وقتی اهرم رنج ولذت رو شناختم و خواستم ازش استفاده کنم عکس هایی از کسانی که تنباکوی آلوده به کراک کشیده بودند و پاهاشون کرم انداخته بود یا زخم های بدی ایجاد شده بود (البته نمیدونم راست بود یا نه برای من که خوب بود و من دوست داشتم باورش کنم) چنان منو از قلیان متنفر کرد که تا مدتها رستورانهایی که قلیان سرو میکردن هم نرفتم. نه اینکه از نکشیدن اذیت بشم بلکه از کشیدن اذیت میشدم و از نکشیدن لذت میبردم.
..: 6 :.. خود شناسی که این هم در ازدیاد ایمان بسیار تاثیر دارد که در تجارب شخصی در قسمت پایین مطلب اشاره میکنم. به یادآوردن موفقیت های قبلی و به یاد آوردن اینکه چطور بدون اینکه بدانیم به قوانین کیهانی عمل کردیم و از آنها نتیجه گرفتیم.
..: 7 :.. اما به نظر من مهمتر ازهمه اینها اقدام کردن است.
تنها نشانه ایمان اقدام کردن. نترسیدن و اقدام کردن. شجاعت انجام کار. به قول آقای موسوی جهان به انسان های شجاع پاداش میدهد.
که به دو قسمت تقسیم میشه 1: اقدام فیزیکی و 2: اقدام ذهنی
که به نظر من اقدام ذهنی بسیار مهمتر و سختتر از اقدام فیزیکی هست.
الف. اولین موردی که در مورد اقدام باید به آن اشاره کرد تمرکز بر روی مهمترین مسائل روزمره و در اولویت قرار دادن آنهاست. با انجام اینکار چون تمرکز بر انجام کارهای مهم داریم اونها رو سریعتر به نتیجه میرسونیم و اعتماد به نفس انجام کار یا همون ایمان به خودمون رو افزایش میدیم.
ب. اما موقعی که کار خاصی رو شروع می کنیم شاید در ابتدای امر خیلی کند حرکت کنیم زیرا که این خود قانون است. در این زمان برای افزایش ایمان می توانیم از راههای عملی یا همان اهرمها استفاده کنیم به صورت زیر:
اول درک نشانه هاست. نشانه ها را ببینیم و تا رسیدن به هدف شکیبایی کنیم…
ای مؤمنان شکیبایی و پایداری ورزید و آماده جهاد باشید، و از خداوند پروا کنید، باشد که رستگار شوید. آل عمران 200
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ . بقره 153
موقعی که به قوانین فکر می کنیم نشانه های کوچکی پدیدار می شود ما باید این نشانه ها را ببینیم و تایید کنیم و صبور باشیم. مثلا من در ابتدای امر که روی باورهای مالی خودم کار کردم پولهایی در حد 2 و 3 میلیون از جایی که فکرشو نمیکردم به زندگیم وارد شد و من این نشانه رو دیدیم و تایید کردم. یا مثلا توی لباسهای پارسالم پول پیدا کردم. و… یعنی نشانه ها باعث افزایش ایمان به اینکه کار درست را انجام میدهیم می شود. البته اگر آگاهانه آنها را ببینیم وتایید کنیم.
ج. مطلب بعدی نوشتن پیشرفتهاست چون انسان بالذات فراموش کاره یادش میره که قبلا کجا بوده و چقدر موفق شده اما با نوشتن موفقیتهای هرچند کوچک و دیدن پیشرفت ها می توانیم در این راه تا رسیدن به موفقیت بمانیم. پیشرفتهای کوچک هم میتواند افزاینده ایمان در کاری که می کنیم باشد. حتی به خاطر اونها میتونیم به خودمون تبریک بگیم چون به هدف نزدیک شدیم. به قول کتاب 4 اثر قبل از رسیدن به ساحل نشانه های نزدیک شدن به خشکی مثل صدای پرندگان را میشنویم و یا اینکه تاریکترین قسمت شب دقیقا قبل از طلوع آفتاب است. و این هم در روزهای سخت ایمان ما را به هدف افزایش میدهد.
د. اما من در قسمت بالا اشاره کردم که اگر قانونی در قرآن آمده باشد راحت تر می توان آن را پذیرفت. سوال این مسابقه راهکاری برای افزایش ایمان هست پس اگر بخواهیم این معنی رو از قرآن استخراج کنیم همونطور که آقای موسوی گفتن باید ریشه 3 حرفی ایمان یعنی “امن” رو در قرآن جستجو کنیم من این کار رو انجام دادم و نتیجه واقعا جالب هست که در زیر اشاره میکنم. ریشه امن در 723 آیه قرآن آمده است. جالبه بدونید که که در اکثر آیات اگر نگویم همه. بعد از ایمان اشاره به یک اقدام عملی مثل روزه، صبر، جهاد و… شده است. اما آیاتی که من خیلی ازونها استفاده کردم این بود یا ایهاالذین آمنوا و عملواالصالحات یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید عمل صالح انجام دهید که این مضمون بارها و بارها تکرار شده است که چقدر زیبا خداوند ابتدا به ایمان اشاره می کند وسپس عمل صالح و بعد نتیجه و پاداش.
سوره بقره آیات 25 و 62 و 82
آل عمران 57
نسا 57 و 173
مائده 9
رعد 29
کهف 30 و 88 و 107
مریم 96
طه 75
عنکبوت 7 و 9 و 58
لقمان 8
سجده 19
محمد 2
تین 6
بروج 11
ایمان + عمل صالح = نعمات و پاداش بسیار و بهشت و…..
و به کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند، نوید بده که ایشان را بوستانهایی است که در فرودست آن جویباران جاری است، هر گاه از میوههای آن روزی یابند، گویند{ این همان است که پیشترها از آن بهرهمند بودیم}، و به ایشان همانند آن داده شود، و در آنجا جفتهای پاکیزه دارند، و هم در آنجا جاویدانند سوره مبارکه بقره آیه 25
سوره عصر: سوگند به عصر بی گمان انسان در زیانکاری است مگر کسانی که ایمان آورده کارهای شایسته کرده همدیگر را به حق و شکیبایی و صبر سفارش میکنند
سوره مبارکه مومنون آیات 1 تا 5 خصوصیات مومنان
به راستی که مومنان رستگار می شوند خصوصیات مومنان: کسانی که در نماز فروتنند از سخن بیهوده (مثل اخبار جنگ ودرگیری وناامنی) رویگردانند، زکات می پردازند و پاکدامنی می ورزند.
کسانی که آنچه باید انجام دهند را انجام می دهند. مومنون آیه 60
سوره سجده آیات 31 و 32 باز هم توصیه به اقدام عملی (بخشش)
به آیات ما فقط کسانی ایمان آورند که چون آنها را فرایادشان آرند، به سجده درافتند و پروردگارشان را شاکرانه تسبیح گویند و تکبر نورزند
پهلوهایشان از بسترها جدا شود [و به نیایش شبانه برخیزند و] پروردگارشان را با بیم و امید بخوانند و از آنچه روزیشان کردهایم ببخشند
و آیات متعدد دیگری در این زمینه.
پس ابتدا ایمان به قوانین واقدام ذهنی سپس اقدام عملی برای افزایش ایمان از این آیات استخراج می شود.
..:: تجربیات شخصی (اقدام کردن و خودشناسی {مرور موفقیتهای قبلی و علل آنها}) ::..
اول: مدتها به خاطر ترس از قسمت عمیق استخر از شنا کردن بیم داشتم تا زمانی که فهمیدم با تمرین می توان به هرخواسته ای دست یافت. پس من هم رفتم و مربی گرفتم تا شنا کردن رو یاد بگیرم. توی قسمت کم عمق شنا کردن رو بلد بودم ولی همچنان نمیتونستم به قسمت عمیق برم به خاطر ترس و اینکه فکر میکردم هنوز شنا رو یاد نگرفتم. این موضوع مدتی ادامه پیدا کرد تا من دیگه تصمیم گرفتم (با اصرار مربی البته) که به قسمت عمیق برم اما ایمان نداشتم که میتونم. چند بار اول اصلا نتونستم شنا کنم با اینکه اصول رو بلد بودم. رفتم توی فکر که چرا من نمیتونم توی قسمت عمیق شنا کنم. به این نتیجه رسیدم که برم فیلمهای شنا رو بگیرم و نگاه کنم. این کار رو کردم و توی ذهن خودم تصور کردم که شناگر المپیک مایکل فلپس هستم بعد از چند بار دیدن رفتم که امتحان کنم. اول از کناره های استخر وارد 4 متری شدم وشنا کردم واین حمله من به ترسم بود حمله به ترس همانا و محو شدن آن هم همانا. به محض اقدام ذهنی و در کنارش اقدام عملی من، همه دانسته هام ناخودآگاه اجرا شد و من درمدت کوتاهی بهترین شناگر گروهمون شدم. من تا قبل از اقدام کردن به اینکه میتونم شنا کنم ایمان داشتم اما بازهم میترسیدم ولی با کوچکترین حرکت و ورود به ترسهام ایمان من به اینکه شنا بلدم چندین برابر شد و به یقین تبدیل شد.
دوم: مورد دوم آزمون تخصصی رشته خودم بود که افراد زیادی نمیتونن توی اون موفق بشن. من اون موقع اصلا به فکر این نبودم که توی آزمون شرکت کنم چون میگفتم نمیشه دیگه، خیلی سخته. اما دوسه ماه قبل از آزمون من رفتم خونه خالم که توی شهر دیگه ای بود و پسرخالم رو دیدم که با اینکه قبلا اصلا درسخون نبود اما با اراده باور نکردنی شروع به درس خوندن کرده بود و در یه رشته خوب ارشد دانشگاه تهران قبول شده بود. من اون رو دیدم و گفتم این تونسته قبول شه من نتونم! این موضوع تا برگردم خونه ذهنمو بدجور درگیر کرد فقط منتظر بودم بیام و استارت کار رو بزنم. چون برام مشخص شده بود که با تمرین میشه به هرچیزی دست یافت (قانون) اومدم و برنامه ریزی کردم و شروع کردم به درس خوندن اونم مطالبی که چند سال قبل خونده بودم الان مجبور بودم دوباره بخونم اونم با یه وقت کم 2 و 3 ماهه.خیلی سخت بود در آزمون اون سال از 3 تا آزمون دوتاشو قبول شدم و یکیش با بدشانسی رد شدم و فقط 3 درصد کم آوردم. که اونم بعدا قبول شدم. من که اصلا امیدی به قبولی نداشتم ولی شروع کردم به تمرین و قبول شدم. من میدونستم با تمرین هرچیزی امکان پذیره ولی بعد از قبولی در این آزمون این ایمان من تبدیل به یقین شد. وازون به بعد هرکاری رو که شروع میکنم مطمئنم اگه بخوام هرچقدر هم که سخت میتونم کار رو به نتیجه برسونم.
سوم: اگر خودت رو دوست داشته باشی دیگران هم دوستت دارن. من از موقعی که این قانون رو فهمیدم و واقعا شروع کردم به دوست داشتن خودم به صورت واقعی و به صورت عملی با با کمک چیزایی که از آقای موسوی یاد گرفته بودم متوجه تغییر رفتار اطرافیانم، خانواده و دوستان با خودم شدم. دوستان مناسبی وارد زندگیم شدند و افراد نامناسب بدون این که من بخوام به شکل مسالمت آمیز از زندگیم حذف شدند. میتونم به قانون ایمان نیاورم؟
ای مومنان شما مسئولیت خودتان را دارید چون شما هدایت شوید کسی که به بیراهه رفته باشد زیانی به شما نمیرساند بازگشت همگی شما به سوی خداوند است آنگاه شما را از نتیجه اعمالتان آگاه می سازد. مائده 105
چهارم: قانون جذب: من چطور میتونم به قانون جذب ایمان نداشته باشم وقتی که ماشینم رو ازین طریق خریدم وقتی که اصلا پول نداشتم. (البته داستان برای حدودا 4 سال پیش است ولی انقدر جالبه که همیشه توی ذهنم هست) من مدتها بود که دوست داشتم یه مدل ماشین که دوست دارم بخرم. ولی خیلی از خودم دور میدیدم اما همیشه بهش توجه میکردم و تبلیغاتشو نگاه میکردم و حتی بعضی قطعاتشو روی ماشین قبلیم گذاشته بودم. در اوایل دانشگاه چندتا اتفاق بد برای من افتاد و من رو خیلی ناراحت و افسرده کرد. من به خاطر این مسائل به خدا شکایت میکردم. اما همین اتفاقات باعث شد که من برای جبران اونها عزمم رو جزم کنم که ماشینمو بخرم. اون مسائل هم اتفاق افتاد که من به سمت ماشین خریدن و اتفاقات فوق العاده بعدش که مدتها قبل میخواستمشون هدایت بشم. زندگی لذت بخش اون دوران رو هیچوقت فراموش نمیکنم. اون موقع هم کارخونه تولید نمیکرد ولی به طرز معجزه آسایی همه چیز خودش جور شد. یکی از اقوام گفت یه بنده خدایی داره، دوماه گرفته چون پلاک نداشته خوابیده اصلا کار نکرده زیر قیمت خریدم میده. یه پولی بهم قرض داد ماشین قبلیمم برد گفت هروقت پول داشتی بیا بده. این همیشه لحظه به لحظه توی ذهن من مونده که آدم وقتی واقعا یه چیزی رو بخواد از جایی که به ذهنت نمیرسه یه سمتت میاد.
جالب اینکه بعد از اون توی دانشگاه ذهنم منطقی و محدود شد و هروقت به این فکر میکردم ماشین بهتر بخرم بعد به خودم میگفتم نمیشه تو نطفه خفش میکردم به همین دلیل هم ماشینمو عوض نکردم هرچند موقعیتش هم پیش اومد.
پنجم: اگر قدم به قدم شروع به اقدام کنیم و از چیزی که داریم شروع کنیم قدمهای بعدی گفته می شود. من سالهای گذشته از اوضاع بد اقتصادی و شغلی کشور ناراضی بودم. قبل از آشنایی با آقای موسوی. اما بعد که آشنا شدم به مرور که حدودا یکسال به طول انجامید و با قانون فراوانی و مخصوصا عدم تاثیر عوامل بیرونی بر زندگی آشنا شدم به لطف خدای مهربان الان حتی بعضی کارهایی که پیشنهاد میشود را نمیپذیرم چون زمانی برای انجامش ندارم. و این به خاطر پذیرفتن این قوانین و مرور آنها و ایمان بیشتر و عمل به آنهاست. نشانه هایی از درآمد های جدید در زندگیم ظاهر شد. مثلا یه مقدار پول تو بانک داشتم و یادم رفته بود. توی روزای اول کلاس ایشان اتفاقی افتاد که من یاد اون افتادم. رفتم گرفتم شاید باورتون نشه ولی نه اصل پول بلکه ده برابرشو. راهی برای ایمان نیاوردن من به این قوانین هست؟؟
یه مقدار درآمدم هم به شکل جالبی که اصلا فکر هم به اون نمیکردم زیادتر شد. اگه بخوام بگم چه پولایی از کجا اومد واقعا دیگه خیلی طولانی میشه.
جالبتر اینکه هروقت چند روز تمرین انجام نمیدم اتفاقات زندگیم تغییر میکنه و نشون میده که هنوز باید کار کنم تا مطالب را فراموش نکنم و ایمانم زیادتر بشه.
ششم: در شرایطی که در شغل من همه میگفتن رکود شدیدی هست با تغییر باورهام و اقدام کردن برای مشتری یابی در همون روزهای اول هر روز مشتری بود که به موبایل من زنگ میزد. واقعا دیگه تعجب آور شده بود برام. مشتری از مصر. البته بعدا کمرنگ شد چون باورهای من افت کرده بود. اینو واقعا متوجه شدم…
هفتم: یادمه کتاب راز رو خوندم با قانون جذب آشنا شدم و شروع کردم اهدافمو نوشتم وخواسته هامو تجسم کردم. خودم رو با یه کلاه ایمنی سفید تصور کردم که مهندس یه ساختمان خیلی بزرگم که دارم به دیگران دستور میدم. یادمه رفته بودم کنار یه رودخانه که کاغذ اهدافم رو دادم دست آب. من دوباره دقیقا همون چیزی رو که تجسم کرده بودم رو دیدم اما این بار توی واقعیت. ازون صحنه هایی که آدم فکر میکنه قبلا همونجا بوده با همون کلاه ایمنی توی همون طبقه وهمون ساختمان بتنی. جالب نیست؟ چرا هست اما این قانونه.
همه دوستام از ینکه من وارد همچین شرکتی شده بودم تعجب میکردن. اوضاع اقتصادی داغون بود کار کم بود همه کارها به خاطر کمبود بودجه داشت تعطیل میشد. و نیروها در حال تعدیل بودند. بعد من که اون موقع تازه مهندس شده بودم وارد یکی از بهترین شرکتهای ایران شدم که فقط مهندسین با تجربه بالا استخدام میکرد.
داستان ورود من و سماجتی که به خرج دادم هم در نوع خودش جالبه. من میدونم که به سمت همه اونها هدایت شدم به واسطه افکار و تجسمات قبلیم. اون ساختمان موقعی که من تصورش کردم اصلا وجود خارجی نداشت. من که خودم نمیتونم فکر کنم که قانون جذب و تجسم وجود نداره. این اتفاقات و البته یادآوری و مرور آنها یا همون خودشناسی ایمان من رو به خدا و این قوانین ثابت و بدون تغیر خیلی خیلی زیاد کرد. من عرف نفسه فقد عرفه ربه. امام علی (ع)
قصد من از بیان مطالب بالا هم یادآوری برای خودم بود و هم اینکه به شما دوستان بزرگوار عرض کنم که از نظر من اقدام کردن مهمترین عامل نشان دادن و زیاد کردن ایمان است. البته اقدام کردن و تعهد شدید برای رسیدن به آن.
مثالهای بیشتری از زندگی خودم نوشتم و دارم. با وسواس زیاد دنبال قوانینی که ناخواسته از اونها استفاده کردم ونتیجه گرفتم گشتم. تا ایمانم رو به قوانین بیشتر کنم. از روابط و یا وسائلی که اونها رو تجسم کرده بودم (قانون تجسم) تا کلوپ بازیهای کامپیوتری که از بس که من به بازیهای کامپیوتری علاقه داشتم (قانون علاقه) اسبابش برای من فراهم شد که اون هم خیلی جالبه برام. (من هیچ هزینه ای برای اون کلوپ نکردم و خودش جور شد) به سمت اون هدایت شدم (قانون توجه).
دانشجوی برتر دانشگاه شدن با استفاده ناخواسته از (قانون نیاز و عطش درونی) چون من در دوران دبیرستان کار میکردم نمراتم افت کرده بود. واقعا وقتی به این موضوعات توجه میکنم و تجسم هایی که میکردم رو به یاد میارم به این قانون بیشتر و بیشتر و بیشتر ایمان میارم. و البته قوانین دیگر
که به همین چند مورد اکتفا میکنم . به شما هم پیشنهاد میکنم این کار لذت بخش رو انجام بدید و ازش لذت ببرید.
قوانینی مانند تعهد، پرداخت بها، عشق و علاقه به کار، تمرکز، توجه، تجسم، شکرگزاری، باورها، مکتوب کردن، قانون شیرین درخواست و باورهای ثروت ساز و… همه و همه قوانین هستی است که حالا ما دیگر به این موضوعات آشنایی داریم اما راه ایمان آوردن به این قوانین استفاده کردن بارها و بارها از آنها، استفاده از تجربیات خود و دیگرانی که آنها را در بوته آزمایش گذاشته اند و بهتر شدن، قوی شدن، و زیاد شدن ایمان به این قوانین به مرور زمان است.
مطلب زیر شاید به بحث ربط نداشته باشه ولی وقتی داشتم در مورد ایمان تحقیق میکردم به این آیه زیبا برخوردم. و دوست داشتم اینجا اون رو بیارم
ای مومنان به ] غیراز خودتان[ کسانی را به همدلی نگیرید که از هیچ بدی در حق شما فروگزار نکنند و به رنج و محنت افتادن شما را خوش دارند و دشمنی از لحن و سخنشان آشکار شده است و آنچه در دلهاشان پنهان میدارند بدتر است آری اگر اندیشه کنید آیات خویش را به روشنی برایتان بیان کرده ایم. سوره مبارکه آل عمران آیه 118
از اینکه در جمع مجازی شما دوستان همدل هستم واقعا خوشحالم. از بودن با دوستان هم فرکانسی همیشه لذت میبرم
از اینکه وقت گذاشتید و نظر من رو خوندید سپاسگزارم. امیدوارم از این مطالب من که شبیه مقاله شد لذت ببرید و اگر دوست داشتید اعلام نظر بفرمایید.
موفق و پیروز و سربلند باشید.
سلام به همگی
با توجه به اینکه جهان برپایه یکسری قوانین ثابت برقرار هست همینکه این موضوع رو بتوانیم درک کنیم و دانسته هامون رو از حالت نسبیت داشتن دربیاریم نصف راهو رفتیم. منظورم اینه که کسب یک موفقیت یا مطلبی رو وابسته به چیز دیگه ای ( چه عامل درونی یا بیرونی) نکنیم و منتظر وقوع پدیده ای نباشیم که ما رو از این حال در بیاره. بر پایه اون قوانین ثابت حرکت کنیم.
با سلام خدمت آقای موسوی و تمامی دوستان عزیز
در رابطه با سوال مسابقه باید خدمتتان عرض کنم که:
1- وقتی چیزی رو از ته وجودت خواستی و تا 99% به اون چیزی که میخواستی نزدیک شدی و واقعا طعم داشتن اون رو حس کردی، و با تمام وجودت از داشتنش احساس لذت کردی، و درست توی اون لحظه ای که میتونست تماما برای تو باشد ، یکباره از دستش دادی، یک خلا در وجود انسان ایجاد میشود و چون لذت داشتن ان خواسته رو قبلا چشیده، و الان ان چیز را ندارد، پس با تمام وجود خود را به در و دیوار میزند تا دوباره لذت داشتن ان چیز را حس کند، پس باید اول خلا ناشی از نداشتن ان خواسته را از ته وجود حس کنی و بعد ان وقت است که برای رسیدن دوباره به ان خواسته حاضری هر تلاشی را انجام بدهی.
2- باید از همه چیز قطع امید کنی و به خودت نگاه کنی و ببینی دیگر وقت نداری و بهترین لحظات برای پیشرفتت در حال از بین رفتن است و سرت به سنگ خورده باشد و از ته دلت بخواهی که به خواسته هایت برسی. و بدانی هیچ راه دیگری به جز این قوانین وجود ندارد تا بتوانی به خواسته هایت برسی.
3- باید کسانی را که توانسته اند با استفاده از این قوانین در زندگی خود تحول ایجاد کنند، و به خواسته های خود برسند را پیدا کنی و به صورت مکرر و زیاد حرف ها و کارهایشان را در ذهنت مرور کنی تا باورت شود که فقط با این قوانین است که تو هم میتوانی به خواسته هایت برسی.
4- باید باور کنیم این قوانین همان پاسخ درخواست ما به خداوند بوده که بصورت این وسیله برای ما قرار داده است تا به خواسته ها ی خود دست پیدا کنیم. زیرا وقتی از خداوند برای حل شدن مشکلات و پیشرفت در زندگی کمک میخواهیم خداوند مسیر درست را سر راهمان قرار میدهد و به عبارتی مسیر را نشان میدهد.اما پیمودن مسیر به عهده ی خود ماست نه اینکه خداوند ان رخواسته را اماده به ما بدهد. در واقع اگر ما در مسیر قرار بگیریم همه چیز خود بخود به سمت ما می اید. اما اول باید بهایش را بپردازیم و بهای ان همان تغییر باورهای غلط و ریشه دار ماست.
5- باید شب و روز سخنرانی های امید بخش و انگیزشی را گوش کنیم، در هر جایی که میرویم همواره به این سخنان گوش کنیم ، عبارات تاکیدی مثبت را خودمان با صدای خودمان ضبط کنیم و هر روز و هر روز گوش کنیم و مخصوصا شب ها هنگامی که خواب هستیم هم ان ها را گوش کنیم زیرا تاثیری که از این فایل ها خواهند گذاشت، هنگام خواب بارها و بارها بیشتر از حالت بیداری ست. هر چند این قوانین زیبا و جالب به نظر برسند و ما خوشمان بیاید اما خود اگاه ما زیاد مهم نیست بلکه انچه که در ناخود اگاه ما میگذرد بسیار مهم ترست. ممکن است ما با علاقه ی زیاد این قوانین را بپذیریم اما ناخود اگاه ما با انها مخالفت کند . زیرا از کودکی تا بحال هر چیزی که دیده ایم و شنیده ایم بر خلاف این صحبت ها بوده است و باورهای غلط از کودکی تا کنون تمام ذهن ما را درگیر خود کرده اند . پس نتها کار ممکن اینست که انقدر عبارات تاکیدی و سخنرانی ها را گوش کنیم که این مطالب جدید جزِیی از وجودمان شوند و جایگزین ان اطلاعات و باورهای منفی بشوند.
6- تا حد امکان تماشای تلوزیون را کمتر و کمتر کنیم مخصوصا تماشای فیلم و سریال ها را کنار بگذاریم زیرا فقط و فقط باورهای نادرست و تضعیف کننده را به وجود ما تزریق میکنند.
باسلام
به نظر بنده در ارتباط با سوال این قسمت بایستی تمام نتایجی که از اجرا کردن قوانین بدست می آوریم هرچند کوچک باید بنویسیم و هر روز لیست این نتایج را مرور و نتایج جدید را به این لیست اضافه کنیم و با مرور زیاد اینکه قوانین کار میکنند و این هم نتایجش که من از اجرای این قوانین گرفتم کم کم وارد باورهای ما میشود و با این کار هرگاه ذهن منطقیمان خواست ما را از اجرای قوانین دور کند
با مرور این لیست که نتایج و ثمرات استفاده از قوانین در همین دوره کوتاه استفاده از قوانین باز هم به ما انگیزه ادامه دادن برای بکارگیری قوانین می دهد و ما تازمانی که ذهنمان را به اینکه قوانین کار میکنند باورمند نکنیم دست به اقدام نمیزنیم لذاباید با نوشتن نتایج هرچند کوچک که تاقبل از بکارگیری قوانین برایمان بدست نیامده بود و مرور هرروزه این لیست باورمندی کارکردن قوانین را وارد ذهنمان کنیم.
البته گاهی شرایطی ایجاد می شود که این سوال در ما ایجاد می گردد که اگر قوانین کار می کند پس چرا من که این قوانین را رعایت می کنم باز هم این چنین مشکلاتی برایم ایجاد می گردد که جواب این سوال را می توان به طی کردن دوره تکامل بکارگیری قوانین و قانون وضوح از طریق تضاد پاسخ داد که هر دو مورد را آقای موسوی خیلی خوب در کتابشون توضیح داده اند.
باتشکر
سلام دوستان عزیز وقت بر همگی شما بخیر و شادی
من تا چند سال پیش در زندگی دچار سختی های زیادی بودم که قابل وصف نیست ، همه ی این مشکلات به علت روحیه ی خودم به وجود آمده بود که فوق العاده عجول و کم صبر بودم و مشورت با دیگران را امری بیهوده تلقی می کردم روزی که از همه چیز و همه کس خسته شده بودم ، به شدت شروع به گریه کردم و بلند بلند خدا را صدا می زدم و از او کمک می خواستم ، ناگهان قلبم آرام شد و الهام درونی به من گفت ، خدا برای تو کاری انجام نمی دهد مگر اینکه خودت بخواهی
همان روز اتفاقی داستان شخصی را خواندم که از امام زمان خواسته بود تا سه روز آینده مشکل بزرگش حل شود و امام زمان دقیقا در روز سوم مشکل این عالم را حل کردند وقتی از امام زمان پرسیده بودند چرا همان روز اول به یاری من نشتافتید ایشان فرمودند خودتان گفتید تا سه روز بعد حل شود واگرنه همان روز مشکلت قابل حل بود ، انگار به خودم آمدم ، شادمانی و شعفی خاص وجودم را گرفت از خدا کمک خواستم و چون این آیه قرآن را که در آن گفته بود رسولی بر شما آمد که فقر ، جهالت شما برای او سخت است و او مشتاق و حریص بر هدایت شما می باشد با خودم گفتم بلند شو از امام حاضرت راهنمایی بطلب بی شک ایشان حریص به هدایت تو هستند ، فردای آن روز به طور معجزه آسایی کتابی بدستم رسید که من آن را معجزه خدا و هدایت امام حاضرم می دانم ، دوست دارم، این تجربیات را دوستانه در اختیار شما عزیزان قرار دهم
1_ حضرت حافظ می فرماید
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش
با دلی خونین لبی خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش
به محض ورود به افکار منفی ، خیلی راحت و ساده از آن خارج شوید کافیست به یک چیز زیبا فکر کنید یا مشغول کار ی زیبا شوید
2_ خلایق هرچه لایق
هرگز از خودتان ایراد نگیرید و با خودتان غیر دوستانه صحبت نکنید ، دعایتان مستجاب نمی شود مگر خود را لایق آن بدانید
3_ مسعولیت پذیر باشید و دیگران ، جامعه و… را مسبب عدم موفقیت خود ندانید و این خود یقین است
4_ استفاده از قدرت بخشش و بارش ، هر آنچه که در توان دارید را ببخشید ، حتی چند شاخه گل من این را بزرگترین راز موفقیت خود می دانم
5_ شکر گزار خداوند باشید یعنی با آنچه اکنون دارید احساس خوشبختی کنید
6_ پرسیدن سوالات مثبت و عالی به خصوص در لحظات سخت و حساس
7_ تلقین به نفس
8_ تمرکز فکر حداقل یک بار مراقبه در روز ،
9_ پشتکار داشته و صبور باشید…
طلب کار باید صبور و حمول.
که نشینده ام کیمیاگر ملول
چه زرها به خاک سیه در کنند
که باشد که روزی مسی زر کنند
11_ رعایت استمرار و نظم در تمرینات
12_ توکل به خداوند
13_ وابسته نبودن به نتیجه و رها کردن زور و فشار و تقلا برای رسید به خواسته ها
14_ حساسیت و نفرت نداشته باشید (قانون عفو و بخشش )
15_ از چیزی نترسید
16_ آرزوهایتان را با شور و اشتیاق دنبال کنید
17_ عدم تغییر شرایط موجود
18_ به افکار مزاحم و منفی بی اعتنا باشید
19_ مراقب ورود افکار منفی به ناخودآگاه باشید
20_ عبارت تاکیدی را باور داشته باشید
21_ استفاده از قدرت نوشتار و تصاویر و تجسم
22_ خواستن و طلب کردن به طوری که به فرموده ی امام صادق تجسم کنی یقینا خواسته ی تو دم در است
23_ زیاد دعای فرج بخوانید زیرا اگر باور و اعتقادمان به هدایت ایشان زیاد باشد ره صد ساله را یک شبه می پیمایید
در آخر امیدوارم همه ی ما تحت کفالت خداوند و هدایت امام حاضر اما غایب از نظرمان قرار گیریم
سلام دوستان
اول یه تعریف از ایمان داشته باشیم بد نیست
پیامبر اکرم: ایمان یعنی معرفت قلبی و اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح
مهمترین مورد در مورد از بین رفتن ایمان دروغگویی است
1- اگر ما قوانین کیهانی را بشناسیم و بفهمیم که این قوانین همواره ثابت اند (به یقین رسیدن) باعث باور داشتن و شناخت خدا می شود و باور به خدا باعث افزایش ایمان شده
2- خود باوری و خدا باوری
3- ترس: ترس در تضاد است با ایمان
4- وقتی که به خود متعهد شده باشیم ایمانمان دوچندان می شود
5- ایمان به یک موضوع وقتی به وجود می اید که ما درباره دانسته هامون در آن موضوع تامل و فهم و اندیشه کرده باشیم و درک کنیم
6- لازمه ایمان به موضوعی، شناخت دقیق آن موضوع است
و در آخر باید توجه داشت که خداوند به همه به یک اندازه ایمان داده است و ایمان انسان را به راه اصلی یعنی توکل و اعتماد به خدا هدایت می کند
در پناه حق. یا علی
کارهایی که میتونیم انجام بدیم تا ایمانمون قوی تر بشه:
1- به تمام اتفاقاتی که توی طول هر روز برامون میفته فکر کنیم و اگه ارتباطی بین شون و قوانین پیدا کردیم اون ها رو بنویسیم و شب موقع خواب بخونیم شون و خدا رو به خاطر قوانین بدون تغییر ش شکر کنیم
2- زندگی نامه افراد موفق رو بخونیم یا فیلمی اگه ازش هست ببینیم یا از اینها مهمتر اگه فرد موفقی در دسترس هست خودمون باهاش مصاحبه کنیم و سعی کنیم قوانین رو از لابلای کتاب یا فیلم یا مصاحبه پیدا کنیم تا ایمان مون قوی تر بشه و البته خدا رو بخاطر این قوانین بدون تغییر شکر کنیم
3- توی صحبت ها یا برخورد های روزمره مون با افراد مختلف توی فامیل، توی محل کار، توی خیابون یا هر جایی سعی کنیم رد پای قوانین رو با مقایسه طرز تفکر و رفتار هر فرد با زندگی ش رو تا جای ممکن پیدا کنیم تا هر لحظه فکر و ذکر مون این قوانین بدون تغییر باشن و درنهایت باز هم خدا رو به خاطر شون شاکر باشیم
4 و 5 و 6 (شاید هم این مورد اصلا باید شماره یک می بود) – نشونه هایی که از زمینی نبودن و معجزه بودن خود قرآن حکایت دارن رو بخونیم و پیداشون کنیم تا واقعا باورمون بشه که این کتاب معجزه س و بعد قرآن رو بخونیم، قرآن رو بخونیم و قرآن رو بخونیم تا همه قوانین رو که خیلی واضح توی جاهای مختلف قرآن توضیح داده شدن رو ببینیم و ایمان مون به خدا و قوانین عادلانه و بدون تغییر ش بیشتر بشه
7 (شاید این مورد هم میتونست زودتر بیاد) – قبل از هر چیزی تعصبات ذهن مون رو که حاصل تفکر پدران و جامعه مون بوده رو سعی کنیم بذاریم کنار و از خدا بخوایم تا راهنمایی مون کنه تا کمکمون کنه که اگه این کار رو بکنیم حتما راهنمایی مون میکنه و قطعا موارد بالا و خیلی راه های بهتر که خودشون میدونه رو برای با ایمان تر شدنمون جلوی پامون میذاره
8- آخرین موردی که به ذهن من میرسه هم استفاده از همین اهرم رنج و لذته که آقای موسوی گفتن اینطوری که بشینیم بنویسیم با همین افکار و رفتار و کارهایی که تا الان داشتیم و انجام دادیم و نتیجه ش هم تا همین الان برامون روشنه چه اتفاقات بد یا سختی در آینده برامون میفته و اگه به قوانین ایمان بیاریم و واقعا باور شون کنیم که در نتیجه اگه واقعا بهشون ایمان بیاریم بعد بهشون عمل هم خواهیم کرد چه شرایط فوق العاده ای خواهیم داشت و کارهایی که میتونیم برای این تغییر انجام بدیم مثل همین هایی که گفته شد رو هم پایینش بنویسیم و طبق حرف آقای مسوی21 روز یا حتی بیشتر، هر روز بخونیمشون تا ان شاالله حتما این کارها رو بکنیم و ایمان مون به قوانین بدون تغییر خدا بیشتر بشه و باز هم بخاطر این قوانین ازش تشکر کنیم و ان شاالله توی این دنیا سعادتمند زندگی کنیم
خدایا کمکم کن که خودم اول به این هایی که گفتم عمل کنم و صد هزار بار شکر به خاطر قوانین عادلانه و بدون تغییرت ❤
راه های تقویت ایمان:
با توجه به متن سوال که در سایت نوشته شده این نکته قابل ذکر است: ایمان را ناگهانی نمیتوان ایجاد کرد.
اینطور نیست که ما یک روش یاد بگیریم و مثل فشار دادن یک دکمه ناگهان ایمانمان قوی شود. تقویت ایمان یک فرایند است و مثل یک طیف از کم رنگ به پر رنگ میرود.
تقویت ایمان به هفته ها و ماه ها و سال ها زمان احتیاج دارد و در طول این مدت “کم کم” ایمانمان زیاد میشود و این فرایند تا بینهایت ادامه دارد.
راه های تقویت ایمان چیست ؟
1- باید افرادی رو پیدا کنیم که با ایمان به قوانین تونستن در زندگیشون تحول ایجاد کنن. وقتی موارد زیادی رو ببینیم که از قوانین نتیجه گرفتن خود به خود ایمانمون قوی تر میشه. من و چند تا از دوستانم که مطالب آقای موسوی رو دنبال میکنیم هفته ای یکبار قرار میذاریم و دور هم جمع میشیم و نتایج شگفت انگیزی که در طول هفته به واسطه ی قوانین گرفتیم رو برا هم تعریف میکنیم. در واقع معجزاتی که در زندگیمون رخ داده تعریف میکنیم و واقعا احساس فوق العاده ای در جلسه ایجاد میشه و انرژی و ایمان همه مضاعف میشه. این یک روش عملی و بسیار تاثیر گذاره که پیشنهاد میکنم شما هم دوستانی از این دست پیدا کنید که قوانین رو بدونن و چند وقت یکبار دور هم جمع بشید.
2- تکرار: یکی از راه های تقویت ایمان به قوانین اینه که اون ها رو بار ها و بار ها به شیوه های مختلف تکرار کنیم. شب ها تا صبح و در طول روز با فایل صوتی. با نوشتن، صحبت کردن درباره اون ها و نتایجشون. تکرار زیاد به مرور زمان باعث میشه قوانین در ناخودآگاه ما ثبت بشه و ایمان قوی تری نسبت بهشون پیدا کنیم. همچنین نتایج بزرگی که در زندگیمون با استفاده از قوانین گرفتیم رو مدام به خودمون یادآوری کنیم و توجه داشته باشیم که اون اتفاقات قبل از وقوعشون در زندگیمون به نوعی معجزه حساب میشدن ولی حالا که مدتی گذشته ما اون ها رو حوادثی بدیهی و منطقی می پنداریم.
3- یادگیری کامل: من افراد زیادی رو دیدم که قانون جذب رو میدونن ولی وقتی به حرف هاشون دقت کردم دیدم یک مفهوم بسیار سطحی و ناچیز از اون رو بلدن و انتظار نتیجه هم دارن ! درحالی که اون ها قانون رو درست درک نکرده بودن. پس باید قوانین رو دست یادگرفته و عمیق درک کنیم تا نتیچه بگیریم و ایمانمون روز به روز تقویت بشه.
4- نشانه ها را تایید کنید: وقتی من شروع به فراگیری قوانین کردم به کوچکترین نشانه های اطرافم دقت میکردم و آن ها را تایید میکردم و خوشحال میشدم و شکرگزار بودم. منظورم از نشانه آن حوادث یا اشیاء یا افراد یا خلاصه چیز هایی که برای شخص، معنا دار است. مثلا دیروز از پشت ویترین شیرینی فروشی یک نوع شیرینی خاصی را دیده و فردا در مهمانی همان نوع شیرینی یا موردی کاملا مشابه را برایش می آورند. یا امروز به فکر یکی از دوستانش بوده و ناگهان پیامکی از او دریافت میکند یا درخیابان او یا فردی بسیار شبیه به او را می بیند. یا مثلا میخواهد آیفن 6 بخرد و درمدتی که مشغول جمع آوری پول است مدام در خیابان و تلویزیون و جاهای دیگر آیفون 6 میبیند درحالی که قبلا اصلا نمی دیده.
همه ی این ها نشانه است.
نشونه ی اینکه قانون داره جواب میده…
5- مطالعه و تحقیق: وقتی شما کتاب های زیادی از نویسنده های مختلف متعلق به حال حاضر یا مثلا صد سال پیش میبینید که درکتابشون به قانون اشاره کردن، یا وقتی قرآن رو میخونید و نشونه های قانون رو در اون میبینید، وقتی احادیثی از معصومین پیدا میکنید که با قانون هماهنگی کامل داره، وقتی در اشعار فارسی، در ضرب المثل ها، فیلم ها و انیمیشن ها (مثل انیمیشن turbo) و حتی در نظریات مدرن فیزیک قانون رو میبینید و میفهمید که تمام این ها همدیگر رو تایید میکنه و با هم جوره این مسئله تاثیر بسیار زیادی بر تقویت ایمان ما داره.
6- کافیه یک نگاه به افرادی بندازید که قانون رو نمی دونن و همیشه درحال شکایت هستند و زندگیشون رو (مثلا سلامتی ، ثروت ، روابط …) با افرادی که این آموزه ها رو میدونن و طبقش عمل میکنن مقایسه کنید. همین آقای موسوی رو ببینید! چطور در مدت بسیار کوتاهی از بدبختی به اینجا رسیده که الان من و شما داریم در سایت ایشون نظر میذاریم و یه جورایی با هم رقابت و البته رفاقت میکنیم!!
با سپاس از آقای موسوی عزیز و گروه جهان بهتر
سلام 🙂
اگه میخواهیم انرژی مون تموم نشه برای ادامه مسیر، باید به هدفمون عشق بورزیم، ❤ باید احساس درد کنیم، باید نمونه های که به هدفشون رسیدن رو ببینیم، باید از اینکه هنوز اون چیزی نیستیم که میخواهیم باشیم دست بگشیم، باید با خودمون اساسی صحبت کنیم بگیم چرا چرا چرا؟ چرا نباید به خواستم نرسم، 🤔
خدا که میگه من باهاتم پس چرا ما تو دلمون ترس رو راه میدیم 🤔
ترس که کار شیطانه 😐
خدا که میگه تو سوره 3 طلاق تو هرکاری فقط به من توکل کن
پس چرا ما خودمون رو گول میزنیم، فقط میگیم نمیشه
حق یارتون 😇
یمان حالتی از ذهن است و وقتی شما به ایمان در مورد مطلبی میرسید که کامل و به صورت صد در صد ان را درک کنید در حقیقت بدون درک از ان موضوع به ان ایمان نخواهید اورد یکی از روش های ایجاد ایمان این است که در مورد ان موضوع خاص فکر کنید دلایل در ست بودن ان را با فکر کردن و مشاهده کردن اتفاقاتی که برای خودتان و یا برای دیگران رخ می دهد تصدیق کنید و در حقیقت تفکر زیاد درباره این موضوع و تکرار زیاد ان در ذهن در ک شما را بالاتر و بالاتر می برد و وقتی به درکی کامل و صد در صد رسیدید ان موقع است که شما به ان موضوع ایمان اورده اید در حقیقت این تکرار یک فکر و یک سخن است که درک شما از ان را افزایش می دهد شما با تکرار است که یک مطلب را درک می کنید و وقتی با تکرار زیاد به ان درک صد در صد رسیدید شما به ان مطلب ایمان اورده اید در حقیقت شما با تکرار یک مطلب یک ساختار جدید در مغز خود تشکیل می دهید ساختاری که در اوایل تلقین و تفکراتتان سست بوده و بعد با تکرار زیاد ان و رسیدن به درک کامل ان در ذهنتان انقدر محکم شده است که گویی دیگر از میان نخواهد رفت.
با دیدن شاهد مثال: کسی که با به کار بستن اون قانون- باور و…. موفق شده و نتیجه گرفته!
باتجسم کردنش : یعنی تجسم اینکه از ازش استفاده کردم داره نتیجه میده تا ذهن عادت کنه به استفاده از اون.
تکرار و تکرار و تکرار و تکرار و که میشه و اقدام کردن و شروع به استفاده از اون قانون- باور و…. تا کمکم خودشو نشون بده.
اما مهمترین عامل تجسم کردنه و تکرار این تجسم :
ما انسانها تمایل خاصی داریم به دیدن، تا چیزی ور نبینم باورش نمی کنم اما از لحظه ای که ببینیمش شروع به باور کردنش می کنیم این قضیه این قدر تاثیر گذاره که با دیدن فلیم و سریال هم کم کم شروع به باورش می کنیم و فراموش می کنیم که بابا این فیلمه نه واقیعت.
اما به نظرتون تفاوتی بین دیدن با چشم و تجسم کردن هست ؟
خیر، هیچ تفاوتی نیست چون عمل دیدن درواقع در مغز انجام میشه نه در چشم و این مغز من و شماست که میگه این میزه یا اون دره یا این پنجره است مغز این تصویر رو می سازه نه چشم.
چشم تنها محل ورود اطلاعاته پردازش و تشخیص و تصویر سازی در مغز انجام شده.
پس وقتی شما دارین چیزی یا اتفاقی رو در ذهنتون تجسم می کنید مغز شما داره می بینه و انسان چیزی رو که ببینه باور می کنه .
مثل برادران رایت تا قبل از این دو نفر که کسی هواپیما یا شبیه به اون رو ندیده بود پس چطور شد که برادران رایت باور داشتن که میشه وسیله ای ساخت که پرواز کنه و انسان رو به هر کجای این کره خاکی ببره.
باور داشتن چون قبل از همه تو ذهنشون دیده بودن تصور کرده بودن و براشون واضح و مشخص شده بود که شدنیه و بعد طرح رو روی کاغذ و بعد در عمل امتحان و پیاده سازی کردن و در نهایت هواپیما رو ساختند.
اگر دقت کنید استفاده از تجسم رو هم در ورزشکاران درجه یک هم می بینید که اونها قبل از مسابقه بارها و بار ها در ذهنشون برنده میشن و حریف رو شکست میدن و تا باورشون بشه که میشه و این تکنیک تجسم یکی از تمرینات اصلی و مهم این ورزشکارانه.
درواقع با تجسم در ذهن میشه باور شدنی بودن هر چیزی رو بوجود آورد از تسخیر فضا تا موفقیت در کار و زندگی.
سلام یه سوال
مسابقه قبلی کی برنده شد؟ براساس نظر و دیدگاهش انتخاب شد یا از بین همه شرکت کننده قرعه انداختید؟
من فکر کنم اگه ازبین همه شرکت کننده گان به صورت قرعه انتخاب بشه بهتر باشه…… چون همه نظرات کم و بیش درست هست و هر کدوم بر اساس تجربیات و دانش خودشون نظر میدن
مرسی.
سلام دوست عزیز
برنده مسابقه قبلی آقای جواد کیانفر بودند.
از آنجا که آقای موسوی با قرعه کشی مخالف هستند، هیچگونه قرعهکشی انجام نمیدهیم.
هرکدام از نظرات توسط ایشان مطالعه میشود و سپس 3 مورد از بهترین نظرات انتخاب میشود و از بین آن سه نظر، برترین دیدگاه (از نظر شیوه پاسخ به سؤال، توضیحات، مثالها و تجربیات) انتخاب میشود.
از پیشنهادتان صمیمانه سپاسگزاریم.
سلام
کارهایی که می توانیم انجام بدهیم تا ایمانمان قوی تر بشود:
1- ارتباط داشتند با افراد موفق که می شناسیم در شهر خودمون که از صفر شروع کرده اند و الان به بالاترین درجه رسیده اند.
2- قوانینی که آگاهانه استفاده می کنم رو نتایج آن را در یک دفتر یادداشت کنیم و هروز مرور کنیم.
3- ثبت موفقیت های کوچک و یادآوری آن ها
4- خواندن و مطالعه نمودن سرگذشت افراد موفق
با سلام خدمت دوستان
راه کسب ایمان از طریق تکرار کلام همراه با احساس, برای نفوذ به ضمیر ناخودآگاهمان است.
کل زندگیمان بر اساس باورهای ضمیر ناخوداگاهمان شکل می گیرد.
دلیل این تاثیر این است که همانطور که ضمیر ناخوداگاهمان بسیار قدرتمتد است همان مقدار نیز فاقد قوه تشخیص حقیقت از دروغ است
مانند بچه ای 3 ساله می ماند که هرچه پدر و مادرش می گویند باور می کند و آن را عین حقیقت می داند
و در آینده تبدیل به باوری می شود که سالها در ذهنش آنرا تکرار کرده است.
پس کلام بر زندگی درونی و بیرونی ما تاثیر خارق العاده می گذارد.
کلام دارای اقتدار مطلق است اما بیشتر انسانها از این اصل بی خبرند و از ان بهره نمی جویند و معمولا نفوذ کلام را نا خواسنه بر ضد خود با گفتن جملات منفی به کرات به کار می برند.
با سلام
چگونه ایمانی در خود ایجاد کنیم که موجب به عمل شود؟
برای این کار ما باید فکر وجسممان را به عمل کردن به کارها عادت دهیم
که چند تا نمونه براتون ذکر میکنم که مهمترین شو در اخر گفتم:
1- اگر قوانین را یاد گرفته ایم و میدانیم که باید حرکت کنیم ، با خود شرط کنیم که کوچکترین کار ممکن در جهت رسیدن به هدف را انجام دهیم ، آنگاه خود به خود انگیزه ی ادامه مسیر در ما شکل میگرد.
2- قورباغه ات را قورت بده. انجام کارهای سخت در اول
3- هر روز خودمان را با دیروز خودمان مقایسه کنیم و از خود بپرسیم که ایا نسبت به دیروز پیشرفتی کرده ایم یا نه .
4- دادن پاداشهای کوچک به خود بعد از انجام کارهای کوچک تا انگیزه انجام کارهای بعدی در ما ایجاد شود.
5- توانایی: اگر توانایی ما در زمینه ای که میخواهیم در ان به موفقیت برسیم بالا رود، ایمان ما به انجام کار بیشتر میشود.
6- کاری کنیم که اهداف مدام در جلوی چشمانمان باشد که بهترین کار درست کردن تابلوی کائناته و در اون دقیقا زمان و مقدار اهداف رو مشخص کنیم
7- معاشرت با افرادی که به خواسته های خود رسیده اند و یا کسانی که در حال تلاش برای رسیدن به موفقیت هستند.
دو مورد زیر به نظر خودم خیلی مهم هستند:
8- بزرگترین مانع برای کارها راحت طلبیه و اگه ما خودمونو کمی توی سختی قرار بدیم به دو دلیل میتونه مفید باشه :
اول : درک اینکه اگه الان این کار رو که به نظرمون سخت میاد رو انجام ندیم ، بعد از چند سال سختیش چند برابر میشه
دوم : خود را به چالش کشیدن و یاد گرفتن چیزهای جدید
9- برای خود لیستی از کارهایی که روزانه باید اجام بدیم رو درست کنیم مانند:
آیا امروز ساعت 6 از خواب بیدار شدم ؟
آیا روزم رو با گفتن عبارات تاکیدی شروع کردم؟
آیا امروز نیم ساعت ورزش کردم؟
آیا کتابی که منو به رسیدن به خواسته ام راهنمایی میکنه مطالعه کردم؟
آیا در بهتر شدن روابط با خانواده ام کاری مثبت انجام دادم؟
آیا…
در لیست بالا نوع و چگونگی کارها رو از صبح تا شب واضح بنویسیم
و وقتی که انجامشون دادیم ،جلوشون یه تیک بزنیم ✔
✔
✔
✔
✔
وقتی که این تیکها رو میبیند و حس خوبی که از این کار بهتون دست میده مطمئنا ایمان شما برای انجام دقیق کارها در شما شکل میگیره
ممنونم
سلام و خدا قوت به آقای موسوی عزیز
برای این که ایمانمون را بالا ببریم و به دانسته هایمان عمل کنیم مثلا در مورد قوانین هستی باید مورد آزمایش قرار بگیرن و نتایج دیده بشن که آیا درست هست یا نه وبعد هرچه الگو ها و نمونه هایی از این نتایج دیده بشن این ایمان قوی تر می شه. با تکرار الگوها و دیده ها به خصوص دیدن باعث میشه این حس در ما تقویت بشه. آیاتی هم در قران هست که نشان گر همین موضوعه مثلا در مورد داستان حضرت ابراهیم ع از خداوند خواست نشان بده به من مردگان چگونه زنده میشن خداوند به او فرمود مگر ایمان نداری گفت ایمان دارم ولی میخوام قلبم مطمن بشه. در واقع ابراهیم ع می خواست با دیدن ایمانش زیاد بشه. پس از این لحاظ دیدن نمونه ها والگوها ونتیجه ها بیش از هر چیزی تاثیر خواهد گذاشت تا به دانسته های خودمون عمل کنیم.
آیاتی هم باز در قران هست که خیلی تاکید کرده نظر کنیم. نظر در خلقت شتر یا نظر در خلقت انسان این موارد نشانگر اینه که برای افزایش ایمان باید بیشتر و بیشتر ببینیم.
سلام و درود
خب خیلی واضحه ما اسیر عادتهای خودمان هستیم کسی که به خوشبختی عادت کرده همیشه کارهایی انجام میده که به خوشبختی بیشتر برسه و کسی که به بدبختی عادت کرده کارهایی انجام میده که اون رو به بدبختی بیشتر سوق میده. مگه اینکه خودش بشینه و فکر کنه که چرا به این وضعیت رسیده و عادتهاش رو بشناسه و عادتهاش رو بشکنه و اصولی که اون رو به خوشبختی میرسانه اون عادتها رو در خودش ایجاد کنه. مهم اینه که سیستم مغز ما با هر تکنیک موثری روی خوشبختی تنظیم بشه. با تشکر
چگونه میتوان ایمانی شکست ناپذیر ایجاد کرد؟ ایمانی که موجب عمل به دانسته هایمان شود
چکار کنیم تا ایمان مان به قوانین کیهانی تا اندازه ای باشد که به عمل منجر شود؟
فقط کافیه کبریتو روشن کنیم و بعد فیتیله و انفجار…، یه عالمه تکنیک که هر روز و هر روز به سمت ما میان و تبدیل به دانش میشن و ما بعضی از این ها رو انجام میدیم ، خوشحال و شاد میریم جلو دوباره یه اتفاق پیش میاد برمی گردیم سرجای اولمون، برای اینه که انفجار صورت نگرفته، وقتی میخوان تونل بزنن و یه مسیری رو باز کنن اول برآورد میکنن و در نقطه های مختلفی دینامیت ها کار گذاشته میشه و بعد فاصله میگیرن که انفجار صورت بگیره، برای این، انفجار رو انجام میدن که یه مسیر جدید رو باز کنن… حالا ما انسان هستیم و با یک ذهن پیچیده و باورهایی که نه تنها در ذهن حتی در روح و جسم رسوخ کردن، برای این هست که ما با این باورها بزرگ شدیم، باورهایی که ناکارآمد هستن برای ما عادت شدن و خیلی وقت ها به جای کمک کردن ما رو به شکست می رسونن، باید این باورها رو شناسایی کنیم که از ذهن به جسم و از جسم به ذهن تغییرشون بدیم که اگه خواستیم شکست بخوریم با باور جدید روبرو بشیم نه با باوری که رسوخ کرده ، باید قبول کنیم که کار مهمی داریم انجام میدیم مثل یه مادری که بچه ای که نه ماه ازش مراقبت میکنه و عاشقانه این سختی رو پذیرفته تا این بچه به دنیا بیاد ، وقتی که به دنیا اومد باز رهاش نمیکنه ازش مراقبت میکنه تا به بلوغ برسه ، برای عمل کردن به دانشمون باید مادر هم بود.
واژه ها یه قرارداد هستن که ما ازشون استفاده می کنیم که طبق این قرارداد یه معنی به ما میدن مثل شکست، خب اگه ما به این قضیه واقف باشیم که این یه واژه تثبیت شده اس تو ذهن که حالا وقتی مواجه میشیم یه انرژی بدی در ما به وجود می آید که با همه چی گره میخوره، اگه بیاییم این قراردادی که زبان شناسها گذاشتن رو عوض کنیم چی میشه؟ فکر می کنید ذهن اصلا این جور چیزها حالیشه، برای مثال: فقط با سماجت معنی واژه شکست رو توی ذهنتون با تکرار و قرارداد جدید با یه معنی جدید ارتباط بدید و کاری به بقیه نداشته باشید، ببینید چه اتفاقی میوفته . “تمام واژه ها یه قرار دادند” یادتون نره، بیاییم باورهایی که از طریق واژه ها و بالعکس گره خوردن و رابطه شون رو شناسایی کنیم و قراردادهای جدید به وجود بیاریم. مثل یه بازی بهش نگاه کنیم. در عین حال که جدی هست، شوخی هم هست ولی باید بازی کنید و یه مرحله برید جلو…
سلام…
یادمه وقتی کوچیک بودم هر موقع مادرم چیزی میگفت اونو باور داشتم و به تمام حرفهاش ایمان داشتم حرفش برای من سند بود و یقین داشتم درست میگه..
سالها گذشت ومن بزرگتر شدم و شروع کردم به مقایسه حرفها و افکار دیدم که خودمم میتونم فکر و بیانی ازخودم داشته باشم و بیشتر شروع کردم به باور افکار خودم……
اما هرچی تلاش میکنم میبینم یقین و باورم نسبت به افکارم درحدی نیست که به مرحله ی عمل دربیاد… شاید1روز یا 2 شب به باورهام عمل کنم اما بعد به مرحله فراموشی سپرده میشه….
خیلی باخودم کلنجار میرم به خودم میگم چکار کنم که به دانسته هام و افکار مثبتم عمل کنم؟
مثلا خودم میدونم که کلمات منفی بار منفی دارند چرا موقع عصبانیت برخی کلمات منفی از دهانم خارج میشه؟
ویا میدونم افکار گذشته و تلخ هرچقد بهشون توجه کنم باز آخرشب و اول روز با اون افکار بیدار میشم وهجوم افکار منفی روزم رو تلخ میکنن…
منکه نمیخوام بهشون فک کنم چرا دوباره میان و بعد از پردازش اونا روی صفحه ذهنم که مثل فیلم اونا رو نقد وبررسی میکنم اون موقع باخودم کلنجار میرم که چرا این جوابو ندادم چرا اینکارو نکردم و چرا وچرا وچرا!!!!
ویا میدونم که ترس ازچیزی اونو وارد زندگیم میکنه پس چرا از جاده میترسم وهروقت راهی سفر میشم کلی آیه و تسبیح میخونم!
ویا وقتی که آزمایش خون میدم میترسم جوابش چیز خوبی نباشه؟ چرا و چرا و چرا
ما انسانها آدمهای عجیبی هستیم و ذهن ما عجیب تر و خلاق تر…
بررسی این چراها خود علمی ست که آگاهی خاص خودش رو دارد ولی من با اینکه رشته ام روانشناسی نیست و نخواستم ازکسی ویا از نت چیزی بفهمم سعی میکنم خودم وقایع زندگی خودم رو بهتر بفهمم و بنویسم و دنبال علتش باشم…
1 فک میکنم من هنوز درگذشته ام غرق هستم وهنوز اونها رو مثل فیلم اجازه میدم در ذهنم پردازش کنم…. چون هنوز یاد نگرفتم چگونه از گذشته هایم رها بشم… رهایی از گذشته قدم مهم یقین به باورها و دانسته هاست… آقای موسوی من نویسنده نیستم ولی دارم سعی میکنم مفهوم را برسانم.
2 ماهنوز بر ترس های درونی غلبه نکردیم وهنوز که هنوزه ترسهای ریز ودرشتی درونمون هست که هنوز شناساییشون نکردیم پیداشون نکردیم که برآنها غلبه کنیم….. هرچند که رویارویی با ترس خودترس رو از بین میبره مثلا اگر ازارتفاع میترسیم باید باهاش روبرو بشیم…
3 اعتماد بنفسمون هنوز پایینه پرورشش ندادیم ارتقاش ندادیم. اونیکه میدونه که باید برای یافتن کار باید ازخونه بریم بیرون و به دنبال کار باشیم اما برای این کار هزار بهانه میاریم وتنبلی میکنیم می خوایم کار خودش بیات درخونه رو بزنه… ویا تنهایی رو بهونه میکنیم من خودم وقتی میخوام برم بازار دوست دارم با کسی بیرون برم ازتنهایی گویا هراس دارم واین بخاطر عدم اعتماد بنفسه…
4 باورهامون رو کاملا درون ضمیرناخودآگاهمون فرو نکردیم مطمانا اگر ضمیرناخودآگاه مطالب وآگاهی رو خوب دریافت کرده باشه مطمانا به مرحله ی اجرا درمیاره وتعجب میکنیم که چطور تونستیم اون کار رو انجام بدیم. شناخت ضمیرناخودآگاه خودش گام بزرگی ست زیرا که فرمانده ی ذهن میباشد و هرچه بهش تلقین کنه به مرحله ی اجرا درمیاره… باید بدونیم که چگونه با ضمیرخود کارکنیم وچگونه باور را به یقین تبدیل کنیم….. علم ان ال پی تمام راهکارها رو به ما معرفی کرده…
5 یقین داشتن وباور داشتن از تکرار به وجود می آید ما با چندبار تکرار فکرمثبت به یقین نمیرسیم باید وقتی که فکرمثبت رو در ذهن میکاریم بهش وقت وزمان بدهیم تا رشد کند انتظار نداشته باشیم یک بذر زود رشد کند باید بر اون فکر باشیم ونه آن را عوض کنیم و یا اضافش کنیم صبوری کنیم و منتظر باشیم تا رشد کند……..
6 صبرکردن و اصرار بر اون فکر مهم ست
7 امیدواری… امیدوارباشیم… درناامیدی بسی امیدست پایان شبه سیه سپیدست… بعضی ها تا نتیجه نمیگیرن زود ناامید میشن و دیگه ازون کار دست میکشن…..
8 شاید این حرفم خنده دار باشه ولی باید دیوانه و مجنون بود یعنی باید دیوانه وار خودت بخوای وبا هربار لغزیدن بخندی و دوباره بلند شی…
9 عمل و عمل و عمل! شروع عمل مهم ست! بخواه و عمل کن…
…میدونم جواب هام کامل نیست ولی از ینکه وقت می زارید ونظراتم رو می خونید کمال تشکر رو دارم…
سلام
تکرار یه فکر خیلی میتونه موثر باشه
تغییر عادتهامون
برای تغییر عادتها : به محض اینکه متوجه شدیم این باور اشتباهه و نه تنها کمکمون نمیکنه بلکه دورمون میکنه از خواسته هامون. از همون لحظه شروع به تغییر کنیم و روشهای تغییر این باور اشتباهمون رو بنویسیم و از این لحظه به بعد به اون طور فکر کردن ادامه نمیدم و به روش جدید فکر میکنم.
حالا برای اینکه فکرمون دوباره به روش قبلی که علاقه داره برنگرده ذهنمون رو مثل ساعت زنگی میکنیم که هر وقت داریم در مورد اون موضوع و اون عادت نادرست فکر میکنیم . همون لحظه که شروع میشه و در ذهن جریان پیدا میکنه باید ساعت زنگی به زنگ دربیاد و هشدار بده که روش جدید رو برو .یعنی همون لحظه که شروع به فکر عادت شده میکنیم مچ ذهنمون رو بگیرم و نزاریم ادامه بده و هر بار که ساعت زنگی ذهنمون به ما یادآوری کرد که به روش قدیمی داریم فکر میکنیم به خودمون یک امتیاز مثبت بدیم. حالا این امتیاز مثبت میتونه هرچی دوست داریم باشه. سپاسگزارم ✨
سلام
چگونه می توانیم به دانسته هایمان ایمان داشته باشیم؟
1: داشتن عشق و علاقه به هدف
با داشتن عشق و علاقه به هدف خود، می توان انگیزه لازم برای حرکت را به دست آورد. در این صورت فرد با چنگ و دندان سعی می کند که خود را به هدفش نزدیک کند. این فرد همانند کسی می باشد که در حال سقوط از یک پرتگاه است. چنین فردی عشق و علاقه فراوانی به زنده ماندن دارد. پس سعی می کند هر کاری کند تا زنده بماند. البته منظور من این نیست که فردی که دارای هدفی است و دیوانه وار عاشق آن است باید از هر اهرمی برای رسیدن به خواسته خود استفاده کند که البته هر راهی نمی تواند او را به هدفش برساند. چنین فردی با چشم باز سعی می کند تا بهترین راه را بیابد و وقتی آن را یافت به شدت به سمت آن حرکت می کند.
2: داشتن یک الگو:
باید فردی را بیابیم که به هدف مورد نظر ما رسیده باشد و ببینیم که وی از چه روشها و راههایی استفاده کرده تا به هدف خود برسد. چون او با طی کردن آن مسیر به هدف خود رسیده است، پس من هم می توانم با طی همان مسیر به اهداف مورد نظرم دست یابم. اگر بتوانیم افراد بیشتری پیدا کنیم که با طی کردن راه خاص مورد نظرمان به موفقیت رسیده اند، ایمانمان محکمتر و قویتر می شود.
3: تجسم:
می توان تصور کرد که خودمان با عمل به دانسته هایمان به هدف خود رسیده ایم. می توان زمانی را تجسم کرد که تمام رویاهایمان تحقق پیدا کرده اند. باید آنقدر این کار را تکرار کنیم که برایمان بدیهی شود. با این تجسم خود را تبدیل به الگویی می کنیم که به خواسته ها و رویاهایش رسیده است، و بدین صورت ایمان ما را برای رسیدن به اهدافمان بیشتر و بیشتر می کند.
با سلام . اول یه تشکر بابت زحمات گروه جهان بهتر .
خب من خودم چند باری از قانون جهان به طور ندونسته استفاده کردم . بهتره اینجوری بگم نتیجش برام باور کردنی نبود و بهتره بگم یه معجزه بود برام . اسمشو فقط گذاشتم قانون معجزه .
ولی الآن که خواسته های مهم و زیادی دارم با اینکه میدونم قانون حتما منو به خواستم میرسونه ولی خودم براش وقت نمیذارم .
من فکر میکنم با وجود ایمان قوی که به قانون داریم هنوز زور باورهای گذشتمون خیلی بیشتره تو ذهنمون و این مورد نمیذاره به تغییر باورهامون و استفاده از قانون بپردازیم .
ما باید رو باورمون کار کنیم تا این باور جذب ضمیر ناخودآگاهمون بشه… ما باورهامون تو ضمیر خودآگاهمونه و این باور زمانی عمق پیدا میکنه که اون باور تو ضمیر ناخودآگاهمون که 99 درصد قوی تراز ضمیر خودآگاهمونه ریشه کنه.
با تشکر از گروه جهان بهتر 🌹
با سلام خدمت همه دوستان
برای داشتن یک ایمان شکست ناپذیر الگوها و کتاب های زیادی وجود دارن
ولی در این میان از همه بهتر اینه که به این سوال من پاسخ بدید وچند لحظه به سوالم فکر کنید.
آیا همین رایانه ای که الان پشتش نشستی و داری این نظرو میخونی میشه که خود به خود و بدون هیچ دلیلی به وجود اومده باشه؟
آیا سازنده ای با تجربه ، آگاه و خلاقی نداشته؟
خب حالا آیا میتوانید تصور کنید این همه کهکشان و سیارات بدون هیچ دلیلی و سازنده ای به وجود اومده باشند؟
این همه سیارات که با نظم بسیار دقیقی مداوم در حرکت هستند چرا اختلالی درشون به وجود نمیاد؟
چرا دمای کره زمین در یه بازه ی خاص هست چرا از یه دمایی پایینتر نمیاد و از یه عددی هم بالاتر نمیره آیا پایین رفتن و بالا رفتن زیاد دما را تصور کرده اید؟
پس چه کسی این نظم ها را به وجود آورده؟
خداوند در سوره ی اعلی می فرمایند: «الَّذی خَلَقَ فَسَوّی» همان (خدایی) که آفرید سپس آراست «وَالَّذی قَدَّرَ فَهَدی» وآن که اندازه گیری کرد سپس هدایت فرمود.
آیا جواب سوال های من غیر از اینه؟
گفتم که الگوهای و معجزات زیادی وجود دارن چندتاشون رو میگم
مگه در خود قرآن گفته نشده که پیامبر انسانی اُمّی بودن حتی یه کلمه هم نمیتونستن بنویسن و بخونن حتی کافران اون موقع هم اینو میدونستن
پس پیامبر قرآن رو از کجا آورده؟
خداوند قوم لوط رو چیکار کرد؟
کسانی که به نوح ایمان نیاوردند خداوند چیکارشون کرد؟
خداوند حضرت سلیمان رو چه قدرتی بخشید؟
و مثال های زیاد دیگه…
امیدوارم با همین خلاصه ای که وقت کردم بنویسم به ایمان شما فزوده باشم.
بسم الله الرحمن الرحیم
چگونه میتوان ایمانی شکستناپذیر ایجاد کرد؟ (ایمانی که باعث عمل به دانستههایمان شود) چهکار کنیم که ایمان ما به قوانین جهان هستی، به اندازهای باشد که منجر به «عمل» شود؟
جواب من…
امروز به جایی رسیدیم که بسیاری از قوانینی که باعث موفقیت ما می شن رو می دونیم ولی سوال اینه که چرا به اون عمل نمی کنیم؟
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ آمِنُواْ) 136 نساء
ممکنه در شرایطی خاص ایمان وجود داشته باشه، ولی امکان عمل نباشه. اما وقتی می گیم کسی ایمان داره، به این معناست که آماده س تا به مقتضای ایمانش عمل کنه.
این اعتقاد اقتضای عمل داره، ولی با توجه به موانعی که برای انسان پیش میاد مثل وسوسههای شیطانی، هواهای نفسانی و عوامل اجتماعی مختلف، نیازمند تقویته!
به خاطر همین باید اطراف ایمان با ستونهایی پشتیبانی بشه تا لطمهای به اون وارد نشه و تاثیر خودش رو روی سعادت انسان بذاره…
مقاومت در برابر عواملی که انسان رو به انجام کاری مخالف ایمان به دانسته هاش دعوت میکنه، نیازمند نیرویی هست که عنوان کلی اون صبره.
صبر یعنی داشتن انگیزه و نیروی مقاومت در مقابل عواملی که انسان رو از عمل به دانسته هاش باز می داره یا دعوت به رفتار ناهنجار می کنه.
صوره ولعصر رو بخونین…
در واقع عامل اصلی که باعث میشه انسان به دانسته هاش عمل کنه، صبره! واژه ی صبر که احتمالا بارها و بارها شنیدیم. اما آیا می دونیم واقعا چی؟ آیا شما صبر داری؟
برای اینکه صبرو بهتر بشناسیم این آیاتی که میگم بخونید…
سوره بقره آیه های 45 و 153 و 250
سوره آل عمران آیه های 125و 200
سوره أعراف آیه های 128 و 137
سوره یونس آیه 109
سوره هود آیه های 11 و 115
سوره یوسف آیه 83
سوره رعد آیه 24
سوره نحل آیه 127
سوره طه آیه 130
سوره حجرات آیه 5
سوره مدثر آیه 7
سوره انسان آیه 12
سورۀ بلد آیه 17
سوره قلم آیه 48
سوره معارج آیه 5
آیه های بالا بعضی از آیه هایی هستن که در اونها به صبر اشاره شده. اهمیت صبر رو در آیه زیر ببینید…
(و نیکی با بدی یکسان نیست. [بدی را] با آنچه نیکوتر است دفع کن که ناگاه [خواهی دید] همان کسی که میان تو و او دشمنی بود، چون دوستی صمیمی گشته است «34» و این [خصلت خوب] جز به کسانی که شکیبایند عطا نشود و آن را جز کسی که دارای بهرهی بزرگ [از ایمان و تقوا] است به دست نیاورد)
ایمان تنها کافی نیست بلکه ایمان واقعی اونه که به عمل صالح منجر شه و فاصله ی این دو رو با صبر باید طی کرد.
بنابراین رسیدن به هرکدوم از مزایت های ایمانی که اون رو می دونیم، نیازمند صبره. چون در اخلاق، ایمان و خلق نیکو، و سایر موارد با معیار اثرگذاریش نیکو شمرده میشه و در برابر هر خلق نیک، خلق بدی قرار داره که پیوستن به اون آسونتره؛ ولی رسیدن به اخلاق نیکو، نیازمند پایداری و تمرین و ممارسته.
حال چطور صبر رو تقویت کنیم؟
برای اینکه بتونیم عامل صبر رو در خودمون ایجاد کنیم باید بدونیم که صبر دارای چهار مدله: شوق و شفق و زهد و ترقب…
شوق و شفق یعنی همون استفاده از همان اهرم رنج و لذت که آقای موسوی گفتن.
«زهد» یعنی عدم دلبستگی به دنیا.
اگر بود نعمت خداست و باید او را شکر کرد و اگر نبود باز هم خداوند را شکر کرد.
در هر صورتی نباید وابسته به دنیا شد.
در مصیبت ها که نه عامل ترس مؤثره و نه امید، باید دلبستگی ها به از دنیا رو از بین برد.
همه مصیبت های دنیا وقتی برای انسان سنگینه که انسان به متعلقات خودش دلبستگی داشته باشه.
اگه دلبستگی نداشته باشه وقتی چیزی رو از دست میده غصه نمی خوره.
آخرین مدل صبر «ترقب» هست.
معادل فارسی ترقب، «انتظار کشیدن»…
اما منظور از ترقب اینه که مؤمن باید طوری باشه که همیشه نگاهش به آینده باشه و انتظار واقعیاتی را بکشه که قراره در آینده اتفاق بیفته
چیزی که برای انسان مهمه و نقطه عطفی در هستی اون به شمار میره مرگه.
مرگه که ورق زندگی رو عوض میکند و ما رو از عالم اختیار و انتخاب به عالمی دیگه میبره که دیگه اونجا اختیاری نداریم.
اونجا نه می تونیم ثوابی کسب کنیم و نه می تونیم خطایی رو جبران کنیم.
البته اگه انسان از قبل خودش رو آماده کرده باشه و توشه رو فراهم کرده باشه این سفر اینجوری خواهد بود که از جایی تنگ، تاریک، متعفن و کثیف رهایی پیدا میکنه و به فضایی باز، خرم و شاداب وارد میشه.
اما اگه بر عکس این رفتار کرده باشه، نتیجه هم برعکس میشه.
مثلا ما در وقوع مرگ شک نداریم، اما همیشه خودمون رو به غافل بودن می زنیم یا نمی ذاریم فکرمون به اون سمت بره.
این غافل بودن ما باعث میشه که به دنیا دلبستگی پیدا کنیم و از مواردی که به اونها ایمان داریم دور بشیم.
پس مؤمن علاوه بر اینکه نباید دلبستگی به لذت های زودگذر دنیا داشته باشه باید دور اندیش هم باشه و خودش رو برای ملاقات با مرگ آماده کنه.
کسی که منتظر مرگ باشه در کارهای خیر شتاب می کنه تا این سفر براش مبارک باشه و از سختی ها و رنج ها نجات پیدا کنه.
گاهی بین خواسته های ما و رسیدن به اونها فاصله ای وجود داره که باید انتظار کشید تا به اونها رسید.
اینجا باید صبر کرد…
یا علی
سلام خدا قوت
به نظر من این 9 مورد باید با هم انجام بشه:
اول مزایای انجام کار و معایب عدم انجام رو کنار هم نوشته و هر روز بخونیم…
دوم کتبا تعهد بدیم برای عمل کردن…
سوم وضعیت فعلی و پیشرفت ها رو یادداشت کنیم…
چهارم تاریخ گذاری کنیم برای رسیدن به خواسته…
پنجم الگو انتخاب کنیم…
ششم هر وقت تنبلی سراغمون اومد با تاخیرهای کوتاه مدت جلوش رو بگیریم مثلا بزار امشب انجام بدم از فردا شب تنبل میشم و فردا دوباره عقب بندازیم…
هفتم با هر پیشرفت به خودمون جایزه بدیم…
هشتم یک نفر بعنوان مراقب و پشتیبان و انتخاب کنیم که مدام پیگیری کنه…
نهم عبارات تاکیدی رو مدام و مدام تکرار کنیم تا تبدیل بشه به باور…
یا علی
ایمان یعنی اطمینان به هرچی که باور داریم. ما به ثروت باور داریم. ما به اسایش باور داریم. اما واقعا این باور برای ما کافیه؟ برای ما که خواهان موفقیت هستیم. برای ما که خواهان رفتن به مرحله بعد هستیم. برای ما که خواهان زندگی کردن رویاهایمان هستیم. تاکید میکنم واسه ماها که میخوایم رویاهامونو زندگی کنیم این ایمان کافیه ایا؟🤔
راه فعالسازی ایمان چیه؟
به نظرم اگه میخوای ایمانت روز به روز قوی تر و مستحکم تر بشه. باید ایمانتو تست کنی. واسه یه مدت زمانی. و نتایج رو خودت ببینی و قیاس کنی با قبلا.
خوب یادمه اون اوایل که با این سایت اشنا شدم با اینکه مطالب ایشون خیلی خوب بود اما هنوز به یقین در مورد باورهایی که بهش ایمان اورده بودم نرسیده بودم. تا اینکه یه روز به خودم گفتم بیام گام اول رو بردارم. یه مدتی عمل کنم نتایج رو با قبل خودم مقایسه کنم. باور کنین وقتی شما گام اول رو بر میدارین و نتایج رو با قبل خودتون قیاس میکنین ایمانتون 100 برابر میشه. عملتون 1000 برابر میشه. چون داری میبینی که داری نتیجه میگیری… اونم تو یه بازه زمانی خیلی خیلی زود…
چون داری لمس میکنی نتایجو. اینجوریه که ایمانت روز به روز مستحکم تر میشه و با قدرت بیشتری شروع به عمل کردن میکنی 💪
دوست من شما ایمان داری اما تا زمانی که ایمانتو تست نکنی به یقین نمیرسی 👌 و ایمانت راه به جایی نمیبره پس گام اول رو بردار که اگه بر نداری ساکن میمونی. و مطمن باش وقتی گام اول رو بر میداری خدا هم هواتو داره 😊
سلام.
این مبحثی که باز شد بسیار عالیست و این فایل بسیار فوقالعاده. نکات و تکنیک این فایل بسیار ارزشمند بود. تشکر می کنم به خاطر تمام لطفی که در حق من و تمام کاربران این سایت دارید و این آگاهی های ارزشمند را به رایگان در اختیار ما قرار می دهید. لطفا در فایل هایی که در پاسخ به سوال مسابقه صحبت می کنید پاسخ را هم از زبان خودتان بگویید (توی این فایل گفتید که تمام پاسخ ها را کاربران دادند و جای هیچ حرفی باقی نمانده!) شاید خیلی ها مثل من باشند که واقعا وقت خواندن تمام نظرات را نداشته باشند. لطفا خودتان در فایل پاسخ کامل را بفرمایید. بی صبرانه منتظر پاسخ و راهکارهای شما هستم. سپاسگزارم…
ارادتمندتون
چگونه میتوان ایمانی شکست ناپذیر ایجاد کرد؟ ایمانی که موجب عمل به دانسته هایمان شود
چکار کنیم تا ایمان مان به قوانین کیهانی تا اندازه ای باشد که به عمل منجر شود؟
فقط کافیه کبریتو روشن کنیم و بعد فیتیله و انفجار…، یه عالمه تکنیک که هر روز و هر روز به سمت ما میان و تبدیل به دانش میشن و ما بعضی از این ها رو انجام میدیم ، خوشحال و شاد میریم جلو دوباره یه اتفاق پیش میاد برمی گردیم سرجای اولمون، برای اینه که انفجار صورت نگرفته، وقتی میخوان تونل بزنن و یه مسیری رو باز کنن اول برآورد میکنن و در نقطه های مختلفی دینامیت ها کار گذاشته میشه و بعد فاصله میگیرن که انفجار صورت بگیره، برای این، انفجار رو انجام میدن که یه مسیر جدید رو باز کنن… حالا ما انسان هستیم و با یک ذهن پیچیده و باورهایی که نه تنها در ذهن حتی در روح و جسم رسوخ کردن، برای این هست که ما با این باورها بزرگ شدیم، باورهایی که ناکارآمد هستن برای ما عادت شدن و خیلی وقت ها به جای کمک کردن ما رو به شکست می رسونن، باید این باورها رو شناسایی کنیم که از ذهن به جسم و از جسم به ذهن تغییرشون بدیم که اگه خواستیم شکست بخوریم با باور جدید روبرو بشیم نه با باوری که رسوخ کرده ، باید قبول کنیم که کار مهمی داریم انجام میدیم مثل یه مادری که بچه ای که نه ماه ازش مراقبت میکنه و عاشقانه این سختی رو پذیرفته تا این بچه به دنیا بیاد ، وقتی که به دنیا اومد باز رهاش نمیکنه ازش مراقبت میکنه تا به بلوغ برسه ، برای عمل کردن به دانشمون باید مادر هم بود.
واژه ها یه قرارداد هستن که ما ازشون استفاده می کنیم که طبق این قرارداد یه معنی به ما میدن مثل شکست، خب اگه ما به این قضیه واقف باشیم که این یه واژه تثبیت شده اس تو ذهن که حالا وقتی مواجه میشیم یه انرژی بدی در ما به وجود می آید که با همه چی گره میخوره، اگه بیاییم این قراردادی که زبان شناسها گذاشتن رو عوض کنیم چی میشه؟ فکر می کنید ذهن اصلا این جور چیزها حالیشه، برای مثال: فقط با سماجت معنی واژه شکست رو توی ذهنتون با تکرار و قرارداد جدید با یه معنی جدید ارتباط بدید و کاری به بقیه نداشته باشید، ببینید چه اتفاقی میوفته . “تمام واژه ها یه قرار دادند” یادتون نره، بیاییم باورهایی که از طریق واژه ها و بالعکس گره خوردن و رابطه شون رو شناسایی کنیم و قراردادهای جدید به وجود بیاریم. مثل یه بازی بهش نگاه کنیم. در عین حال که جدی هست، شوخی هم هست ولی باید بازی کنید و یه مرحله برید جلو…
خیلی راه است که باید رفت
کسانی آرامش را در امکانات و مادیات و در انسان های دیگر می جویند، آرامش را پیدا میکنند، اما برای مدتی.
انسان از خود چیزی ندارد، هر چیزی یک سرچشمه دارد، همه چیز جهان محدوده و پایان پذیر همان طور که طبق قوانین گفته شده
که: انرژی به خودی خود به وجود نیامده و به خودی خود از بین نمی رود، بلکه از نوعی به نوع دیگر و از مکانی به مکان دیگر تبدیل و منتقل میشود
انسان در حقیقت نه متولد شده نه می میمیرد
آنهایی که گمان میکنند که باعث آرامش دیگران می شوند با این طرز فکر که صاحب آرامش هستند به زودی زود خود به آرامش نیاز پیدا میکنند.
سرچشمه آرامش و همه چیز دیگر آفریننده آسمان و زمین، افریدگار واحد و یگانه است.
سلام و عرض خدا قوت خدمت تمامی اعضای سایت و آقای موسوی عزیز
خب من از اینجا شروع می کنم که ما خیلی چیزها رو می دونیم مثل اینکه باید احساسمون رو خوب نگه داریم باید به نکات مثبت چیزهایی که می خوایم توجه کنیم اما چرا نمی تونیم بهش عمل کنیم یا چرا بهش ایمان نمیاریم؟
به نظر من جواب تو باورهای ماست. همون باورهایی که از نوزادی تا به حال تحت تاثیر خانواده و فرهنگ و … در مانهادینه شدن. باورها که ساختار ذهن و مغز مارو طوری شکل دادن که اگه خلاف اونا حتی فکر کنیم بلافاصله مقاومت می کنن یا مسیر رو برای رسیدن به خودش به گونه ای که اصلا گاهی متوجه هم نمیشیم تغییر میدن. برای اینکه دانسته های ما مثل یک بذر می مونن که باید روی او کار کرد و پرورششون داد . باید روی دانسته هامون اونقدر کار کنیم تا باور جدیدی در ما شکل بگیره و باورهای قبلیمون رو دفن کنن.
می خوام بگم ایمان آوردن به دانسته ها یعنی اینکه اون رو به باور در خودمون تبدیل کنیم و چگونه تبدیل شدن به باور هم برمیگرده به اینکه چیزهایی رو که در تایید اون هست رو مدام تکرار کنیم ، از کتاب و فایل صوتی گرفته تا جملات تاکیدی و از همه مهمتر از نظر من دیدن مثال های عینی که اون دانسته رو تایید می کنه . مثل همون مثال شمش طلایی که زیر درخت دفن شده که اگر کسی رو ببینیم که این زمین رو کنده و شمش رو برداشته ما ایمان میاریم و در نهایت همواره سپاسگزار باشیم تا راه های جدید، ایده های جدید به روی ما باز شه.
ممنون از توجهتون دوستان