چرا به دانستههای خود عمل نمیکنیم؟ – قسمت دوم
پاسخهایی که دوستان در قسمت قبلی این برنامه نوشته بودند و همچنین نوع نگاه آنها به این مسئله که «چرا به دانستههای خود عمل نمیکنیم؟» از جنبههای مختلف، بسیار زیبا و تأملبرانگیز بود؛ این پاسخها فرصتی را فراهم آورد تا به بهانۀ آن، به موضوع اهرم رنج و لذت بپردازیم؛ موضوع مهمی که بعضی از دوستان بهصورت غیرمستقیم به آن اشاره کرده بودند… .
نظراتی که شما در قسمت قبل نوشته بودید، بهاندازهای زیبا، آگاهیدهنده و کامل بود که فقط میتوانم بهخاطر بودن با شما و بهخاطر وجود شما، از خداوند مهربان سپاسگزار باشم؛ امروز در این برنامه میخواهیم دو موضوع مهم را بررسی کنیم که نقش مهمی در موفقیتهای شما دارند؛ پس با من همراه باشید… .
چرا به دانستههای خود عمل نمیکنیم؟
آشنایی با اهرم رنج و لذت
اهرم رنج و لذت میگوید: تمام رفتارها و اعمالی که ما در طول روز انجام میدهیم، برای فرار از یک رنج و یا برای رسیدن به یک لذت است؛ این یعنی تا زمانی عملی را انجام میدهیم که باعث دوری ما از یک رنج باشد و یا برایمان لذتی در پی داشته باشد؛ یا تا زمانی به رفتاری خاص گرایش داریم که آن رفتار برایمان لذتبخش باشد.
برای مثال، اگر افرادی را مشاهده میکنید که هنوز هم عملکردشان مانند گذشته است، این موضوع، به این دلیل است که هنوز رنج «ادامه دادن آن رفتار» برایشان واضح و مشخص نیست؛ زیرا تا زمانی که موضوعی برای ما رنجآور نشود و ما را به نقطۀ عطف نرساند، به آن ادامه میدهیم… .
دلیل موفق نبودن این افراد این است که جای اهرم رنج و لذت، در ذهن آنها برعکس است؛ یعنی رفتارهای بیهوده و بیارزش برای آنها لذتبخش و رفتارهای مفید و باارزش، برایشان رنجآور است!
هدف اهرم رنج و لذت
هدف از اهرم رنج و لذت این است که از «رنجهایمان» اهرمی بسازیم برای حرکت به سمت موفقیت، تا به لذتی برسیم که آن موفقیت برایمان ایجاد میکند.
اهرم رنج و لذت، قدرتی است برای ایجاد انگیزه برای حرکت، برای عمل، برای ساختن تعهد و پشتکار در وجودمان!
ما میتوانیم با کمک اهرم رنج و لذت، با بهتصویرکشیدن رنجِ حاصل از آیندۀ نامناسب و وحشتناکی که با ادامۀ روند فعلی زندگیمان خواهیم داشت، خودمان را مجبور به تغییر و پیشرفت کنیم!
این خیلی مهم است؛ چون مهمترین نیاز ما برای تغییر از شکست به موفقیت، داشتن انگیزه است! و اهرم رنج و لذت به ما انگیزهای میدهد که بتوانیم اهدافمان را به جزئی از ساختار وجودیمان تبدیل کنیم؛ آنگاه عملکردن برایمان آسانتر خواهد بود.
زندگی من در گذشته و شرایطی که در آن قرار داشتم، نقطه شروع موفقیتهای من بود؛ من آنقدر از آن شرایط رنجور شدم که به نقطۀ عطف رسیدم؛ نقطهای که اصلاً دوست نداشتم زندگی آیندۀ من، مثل خیلی از افراد دیگر، پوچ و بیهدف و همراه با فقر باشد… .
رنج فقر و ناکامی، آنقدر برایم وحشتناک و واضح بود، که موجب ایجاد انگیزهای شدید برای تغییر همه چیز در زندگیام شد؛ من از این رنج اهرمی ساختم برای تغییر تمامی جنبههای زندگیام.
درنهایت «مداومت، تعهد و عمل به آنچه که میآموختم»، عاملی بود که موفقیتهای عظیم و هرآنچه که میخواستم را برایم به ارمغان آورد.
ایمان به آنچه که میدانیم
من یقین داشتم که زندگیکردن بر اساس قوانین جهان هستی، که با تحقیق و یادگیری به آن رسیده بودم، مرا به تمام اهدافم میرساند؛ حتی زمانی که به آن خواستهها نرسیده بودم؛ حتی زمانی که نشانهها بسیار بسیار کوچک بودند؛ حتی زمانی که اطرافیانم به این علم اعتقادی نداشتند؛ حتی با همۀ اینها، ذرهای تردید در نتیجه گرفتن از «زندگی بر اساس قوانین» نداشتم؛ چون من به دانستههایم، ایمان داشتم!
چون من ایمان داشتم که تمام جهان بر اساس قوانینی ثابت و بدون تغییر خلق شده و پیش میرود؛ من ایمان داشتم که تنها راه موفقیت، عمل و زندگیکردن بر اساس این قوانین کیهانی است!
من در برابر این دانسته، تسلیم هستم؛ همواره و تا ابد… .
ایمان چگونه ایجاد میشود؟
«ایمان» تنها عاملی بود که آن تعهد شدید، تسلیم در برابر دانستههایم و عمل به آنچه را که میآموختم، در من ایجاد کرد؛ من به آنچه که میآموختم، مانند وحی منزل «ایمان کامل» داشتم و دارم، و خبر خوب این است که: این ایمان ایجاد شدنی است!
حالا به یک نکتۀ مهم میرسیم: تفاوت در موفقیت افراد، تفاوت در ایمان آنهاست! و تنها راه رسیدن به نتایج عظیم، ساختن چنین ایمانی در وجودمان است!
بنابراین در این برنامه، موضوع مهمی را در قالب سؤال دوم مطرح میکنم؛ پس حتماً این فایل صوتی را گوش دهید و دربارۀ آن سؤال مهمی که در این برنامه مطرح میشود، تفکر کرده و پاسختان را در بخش نظرات همین پست بنویسید… .
قسمت سومی هم در کار خواهد بود و من در سومین قسمت از این برنامه، برایتان تعریف خواهم کرد که چگونه این ایمان شکستناپذیر را در خودم ایجاد کردم… اما قبل از آن، بسیار مشتاقم که پاسخهای آگاهیبخش و شگفتانگیزتان را بخوانم… .
دوستدار شما،
سید محمد موسوی
سؤال مسابقۀ دوم
- چگونه میتوان ایمانی شکستناپذیر ایجاد کرد؟ (ایمانی که باعث عمل به دانستههایمان شود)
- چهکار کنیم که ایمان ما به قوانین جهان هستی، به اندازهای باشد که منجر به «عمل» شود؟
تا پایان 28 اردیبهشتماه: کیف پول فردی که بهترین پاسخ را در قسمت نظرات همین پست بنویسد، به مبلغ 200,000 تومان شارژ میشود که از موجودی آن میتواند برای خرید محصولات سایت استفاده کند.
فرصت تمام شد
با تشکر از همۀ دوستان که دربارۀ این سؤال مهم تفکر کردند و در بخش نظرات مشارکت بسیار خوبی داشتند. با توجه به دیدگاههای بسیار عالی که ارسال شده، دوست عزیزمان آقای حسین تاجیک به عنوان برندۀ این مسابقه انتخاب شدند. (1402/02/29)
مشاهدۀ قسمت اول این برنامه با موضوع «چرا به دانستههای خود عمل نمیکنیم؟»
مشاهدۀ قسمت سوم این برنامه با موضوع «شیوۀ ایجاد یک ایمان قوی که باعث موفقیتمان میشود»
دانلود فایل صوتی این پست (MP3)
حجم این فایل: 26 مگابایت
سلامت این فایل تایید شده است.
مدت زمان: 28 دقیقه
برای دانلود این فایل روی دکمه زیر کلیک کنید:

شما میتوانید برای دانلود این فایل، این QR Code را اسکن کنید.
(راهنمای استفاده)
سلام و خداقوت به همه رفقا و آقای موسوی عزیز
به نظرم بقیه همه چیزای درستو گفتن دیگه
به نظرم باید نتایجی که از استفاده از این قوانین کسب میکنیم رو دائما تکرار و تکرار کنیم که تبدیل بشه به باورمون اینجوری میتونیم ایمانمون رو تقویت کنیم
نظراتتون عالی بود کلی انگیزه گرفتم ممنون رفقا ممنون
با سلام خدمت شما آقای موسوی عزیز که حرف هایتان برای من لذت بخش ترین واژه های ممکن را دارد که تا بحال شنیده ام چون حقیقت به وضوح حداقل برای من در بین حرف هایتان ثابت شده است
و سلام خدمت دوستان عزیز
من در ایران زندگی نمی کنم ولی برای اولین بار که چهار ماه پیش با ویدویی از اقای موسوی برخوردم تا الان با شور بی اندازه این سایت را دنبال می کنم
در جواب سوال می خواهم از تجربه شخصی خودم بگم، دقیقا خاطرم نمی ره روزی که در دانشگاه وقتی دانشجوی کارشناسی مکانیک بودم و از رشته خودم راضی نبودم و فقط حرف دوستم رو دنبال کردم که به من گفت سعید چرا نمی ری رویاتو دنبال کنی؟ و این حرف چنان در من تاثیر قوی داشت که شاید تا الان به جرات بگم قوی ترین حرفی بود که فقط با یک بار شنیدن چنان ایمان من رو در عرض شاید چند ثانیه بالا برد که مسیر زندگی من تغییر شگرفی کرد تا الان به لطف خدا که در داخل رویای خودم زندگی می کنم هرچند مشکلاتی و خواسته هایی دارم که امیدوارم آنها رو محقق کنم .
ولی بگذارید از اول شروع کنم من همیشه علاقمند بودم در رشته پزشکی ادامه تحصیل بدم و سال 93 در دانشگاه قبول شدم ولی وضعیت خانوادگی من در حدی نبود که پدرم از عهده دانشگاه بیاد رشته مکانیک رو انتخاب کردم به خاطر هزینه (پدر من کشاورزه و باور کنید تا اون زمان ما تو فامیلمون کسی نداشتیم بالاتر از دیپلم باشه) و شاید نزدیک 5 سال با زجر ادامه اش دادم به خاطر اینکه فکر میکردم اینده شغلی خوبی داره (البته این دیدگاه من بود در آن زمان) ولی دقیقا قبل از اینکه فیلم راز از شبکه چهار پخش بشه من با کتابهایی اتوماتیک وار شروع کرده بودم در سطحی ضعیف به تغییر زندگی. من و یک روز یکی از دوستاهای من با دو سی دی وارد اتاقم در خوابگاه دانشکاه شد که اون دوست من هم همزمان با من از قانون راز استاده کرده و اون زمان مهارتش بعدها از من بیشتر شد. و الان صاحب یکی از بزرگترین شرکتهای تبلیغاتی در کشور هست با که الان تو شرکتش نزدیگ 120 کارمند دارن کار می کنند. این دوست من از من یک سال کوچکتر و الان تنها 33 سال داره با درامد شاید 250 میلیون یا سیصدمیلیون در ماه… بگذریم یک روز این دوست من با دو سی دی وارد اتاق شد و گفت کوروش دقیقا چیزهایی که تو راجب تغییر زندگی می گی تو این فیلم هست من فیلم رو تو دستگاه سی دی اتاقمون گذاشتم تا ارم شبکه چهار رو دیدم گفت ولش کن بابا و پرتش کردم گوشه اتاق تا روزی که یک روز بعد از شش ماه از سر بیکاری شروع کردم به دیدنش و اینکه تا الان چی شده داستان دیگه است… و فقط خلاصش اینکه من الان یکی از بهترین بورسیه های تحصیلی در مقطع دکتری رو دارم و فرصت این رو دارم در چهار کشور تحقیق کنم و دکتری خودمو تکمیل کنم…
ولی در جواب سوال که چطور می شه به ایمان راجب دانسته هامون برسیم من فقط می خواهم از خودم بگم و به هیچ کتابی استناد نکنم!
من وقتی شروع به شناخت خودم کردم و جواب سه سوال رو در خودم پیدا کردم و سوالهای من این بود
یک- من برای چی خلق شدم
دو- استعداد من در چی هست
سه- آیا توانایی و علاقه من آیا با استعدادم در یک جهت هست؟ و فهمیدم اگر در مسیر استعدادم و علاقه ام پیش برم همیشه زندگی برای من لذت بخش خواهد بود.
وقتی استاده آمریکایی پایان نامه من از من دلیل تغییر موضوع دکتری منو پرسید من یک جواب بهش دادم و گفتم دکتر زندگی من بر مبنای عشقمه و این موضوع بر مبنای عشقمه و این عشق به من نشان خواهد داد مسیر رو…
هرچند تا بحال در جهان این مسیری پژوهشی که ما انتخاب می کنیم کسی نرفته و باور کنید برخلاف استادم که الان استرس داره من اینقدر راحتم راجب کاری که می خواهم انجام بدم که بعضی وقتها از ارامش من اون عصبی میشه و من یک جواب برای خودم و اون دارم و جواب اینه این عشق خودش راه رو نشان می ده هدایت می کنه و نتیجه می ده
من اعتقاد دارم هر کسی به شناخت از خودش برسه و جواب این سوال رو بده که باید دنبال چی باشه ایمان خود به خود خلق می شه لذت حس میشه و ادامه دادن راحت می شه
برای من اینطور بوده که هر چیزی که مرتبط با عشق من هست چون مسیر زندگی علمی من عشق من هست خودش برای من ایمان رو به همراه داره وقتی شناخت خودتون از خودتون قوی باشه و هدفی داشته باشید که قدم برداشتن در اون مسیر از روی عشقه نه اجبار خیلی مهمه که ادامه مسیر شما بر مبنای عشق باشه نه اجبار
این مسیر ایمان رو هم برای شما می اره اگر چیزی رو شما می خواهیند انجام بدید می دونید درسته ولی شوری ندارید ایمانی بهش ندارید چون نمی شناسیدش
بشناسیدش وقتی شناختید می تونید حسش کنید و لمسش کنید و بهش ایمان بیارید و بشه جزیی از ذات شما
برای ایمان به چیزی که فهمیدید خوب بشناسیدش نه با کتاب بلکه با روحتون و ذهنتون بعد ایمان خودش خلق میشه
سلامت باشید