چرا نباید مدام دلسوزی کنیم؟
تا حالا از خودتان پرسیدهاید که آیا همیشه دلسوزی کردن کار درستی است؟ به نظر شما اینکه آدم دلسوزی باشیم خوب است یا بد؟ دیروز مقالهای را میخواندم که در آن مطرح شده بود که نباید به کبوترها غذا بدهیم و برای آن دلایل مختلفی را مطرح کرده بودند… .
یکی از مهمترین دلایلی که گفته میشود نباید به کبوترها غذا بدهیم؛ این است که، وقتی ما بهخاطر دلسوزی به کبوترها غذا میدهیم، این کار باعث میشود کبوترها از قوۀ طبیعی خود برای مسیریابی و یافتن غذا استفاده نکنند و بهجای آن، متکی به کمک انسانها شوند؛ این امر باعث میشود در نسلهای بعدی، کبوترها این قوۀ طبیعی خود را از دست بدهند و این موضوع ممکن است باعث منقرض شدن نسلشان شود!
دلسوزی بیجا نداشته باشید!
یادم آمد که من هم از خیلیوقتپیش همینطور فکر میکردم! ما وقتی بهخاطر دلسوزی، سعی میکنیم به یک سری از افراد کمک بیجا کنیم، نهتنها در نهایت به آنها کمک نمیکنیم، بلکه باعث میشویم آنها از مسیر درستشان نیز منحرف شوند و از استعدادها و تواناییهایشان استفاده نکنند؛ بنابراین درنهایت باعث میشویم در طی مدت زمانی کوتاه، آن تواناییها و استعدادهای ارزشمندشان را از دست بدهند.
وقتی که شما در زمستان که هوا سرد است و بهظاهر غذا برای کبوترها کم است، در بالکن خانۀ خود برایشان غذا میگذارید و بهزعم خودتان به آنها کمک میکنید که غذا بخورند و سیر شوند، در حقیقت دارید به آنها کمک میکنید که آرامآرام تنبل شده و دیگر از قوۀ طبیعیشان استفاده نکنند… .
البته قبول دارم که شاید برخی از کبوترها بهخاطر نرسیدن غذا به آنها بمیرند، این دردناک است؛ اما این باعث میشود آن قوۀ طبیعی مسیریابی و غذایابی آنها در وجودشان زنده بماند.
در مقابل وقتی که به آنها غذا میدهیم، شاید کمک کنیم که تعدادی از آنها زنده بمانند و این در ظاهر بسیار خوب است؛ اما در حقیقت ضربۀ بزرگتری به آنها وارد میشود و آن این است که چون آنها دیگر از این مهارتهای طبیعی خود برای پیداکردن غذا استفاده نمیکنند، در نسلهای بعدی این توانایی خود را از دست میدهند و آرامآرام نسلشان منقرض میشود.
چرا این موضوع را مطرح کردم؟
این موضوع را مطرح کردم تا بگویم که من از همان اول با پول دادن به گدایان خیابانی مخالف بودم؛ چون وقتی که افراد به گدایان خیابانی پول میدهند، باعث اتفاقی مثل کلکته در هند میشوند؛ یعنی فضایی ایجاد میشود که هر روز گدا پرورش میدهد؛ فضایی که هر روز آدمهای بدبخت به وجود میآورد!
اما وقتی که به آن گداهای خیابانی کمک نکنیم، درصد بسیار زیادی از آنان، بهخاطر اینکه از راه گدایی کمکی دریافت نمیکنند، شروع میکنند به تلاش کردن و از تواناییهایشان استفاده میکنند تا خودشان درآمد داشته باشند؛ در این حالت آنها به خداوند توکل میکنند نه به غیر خدا… .
و این اتفاق باعث میشود دیگر به سمت گداییکردن نروند و با این کار پیشرفت کرده و بهسوی موفقیت حرکت کنند.
متأسفانه ما ایرانیها، آدمهایی بسیار احساسی هستیم؛ ما آدمهایی هستیم که خیلی دلمان میسوزد بهخاطر مردم و خیلی از کارها را بهخاطر دلسوزی انجام میدهیم و فکر میکنیم که با این کار داریم به دیگران کمک میکنیم… .
اما نهتنها با این کار به آنها کمک نمیکنیم، بلکه داریم مسیر زندگی آنها را نیز خراب میکنیم!
این موضوع دربارۀ فرزندانتان نیز صادق است؛ یعنی اگر به فرزندانتان کمک بیجا کنید، اگر مدام حواستان به آنها باشد، اگر مدام از آنها حمایت کنید، این کار باعث میشود که آنها از تواناییهایشان استفاده نکنند و متکی به کمک و حمایت شما شوند. این موضوع دربارۀ همه چیز صادق است.
اگر خودتان اکنون در زندگیتان به جایی رسیدهاید، بهخاطر این نیست که مدام از شما حمایت شده است؛ بهخاطر این نیست که مدام به شما پول دادهاند؛ بلکه بهخاطر مشکلات و تضادهایی است که در زندگیتان با آن مواجه شدهاید!
بنابراین از شما میخواهم که این قانون را درک کنید؛ هم دربارۀ خودتان، هم دربارۀ فرزندانتان و هم دربارۀ گداها… .
این بیرحمی نیست!
(شاید دیده باشید، بعضی از گداهای خیابانی، درنهایت به بازیگرانی قهار تبدیل میشوند و مدام برای مردم فیلم بازی میکنند؛ مثلاً دستشان را کج میکنند، التماس میکنند، پاهای خود را به فلج بودن میزنند و…؛ حتی بعضی از آنها بهخاطر اینکه توجه و دلسوزی مردم را جلب کنند، آگاهانه به خودشان و یا فرزندانشان آسیب میزنند!)
باور کنید این بیرحمی نیست که به آنها کمک نکنیم؛ این «آگاهانه کمککردن» است؛ چون با پول ندادن به آنها، لطفی ارزشمند در حقشان انجام میدهیم:
آنها بعد از مدتی که به خیابانها آمده و گدایی میکنند، میبینند که چیزی گیرشان نمیآید و کمکی دریافت نمیکنند؛ درنهایت به این نتیجه میرسند که این راه فایدهای ندارد؛ به همین دلیل سعی میکنند گدایی را رها کرده و با استفاده از تواناییهایشان به دنبال کارکردن بروند تا بتوانند پول دربیاورند.
وقتی که چنین اتفاقی رخ میدهد، آنها آرامآرام از فقر مطلق رها شده و به درآمد میرسند؛ در این صورت باعزت زندگی میکنند.
آنها اگر به این نتیجه برسند که باید از خداوند کمک بخواهند، به دنبال کارکردن باشند و باور خود را تغییر دهند؛ خداوند هم کمکشان کرده و هدایتشان میکند؛ آنها سرانجام مسیرشان را پیدا میکنند… .
باور کنید افراد زیادی هستند، از بزرگان سینما، از بزرگان موسیقی و… که دورهای از زندگی خود را به تکدیگری گذراندهاند اما بهخاطر اینکه از این کار نتیجه نگرفتهاند، آن را رها کرده و سعی کردند خودشان پیشرفت کنند؛ آنها با رهایی از آن گداییکردنها، به اوج رسیدند!
باور کنید که اگر آنها میتوانستند از گداییکردن نتیجه بگیرند و نان دربیاورند و میتوانستند به همان صورت ادامه دهند، هرگز از جای خود بلند نمیشدند؛ آنها تا آخرین روز عمرشان به گداییکردن ادامه میدادند.
دلسوزی و ترحم بیجا برای فرزندان
اگر فرزندتان زمین خورد، اشکالی ندارد، درست است که پاهایش درد گرفته و زخمی میشود، گریه میکند و آزرده میشود، اما این باعث میشود دفعۀ بعد بیشتر مراقب باشد! اما اگر شما مدام مراقبش باشید که مبادا زمین بخورد، مبادا اشتباه کند، نهتنها کمکش نکردهاید، بلکه به او ضربه زدهاید! (دقت کنید که منظورم از واژۀ «مدام» یعنی «بیش از حد»؛ ما در حد متعادل باید احتیاط را رعایت کنیم و مراقب فرزندانمان باشیم اما نه بیش از حد).
یادتان باشد که باید به فرزندانتان فضا بدهید، باید گاهی اوقات اجازه بدهید که زمین بخورند، تجربه کسب کنند؛ آنها با استفاده از تجربیاتشان رشد کرده و بزرگ میشوند. آنها از این طریق خودشان را پیدا میکنند و مهارتهای ارزشمندشان تقویت پیدا میکند.
افراد تنها به این شکل است که رشد میکنند، نه با حمایتهای بیش از حد ما نسبت به فرزندانمان یا دیگران!
کمککردن به نیازمندان
اگر میخواهید به نیازمندان کمک کنید، باید این را بدانید که «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است»؛ یعنی اگر میخواهید به نیازمندان کمک کنید، باید ابتدا به خانواده، آشنایان، نزدیکان و همسایگان نیازمندی که میشناسید کمک کنید.
و اگر در نزدیکان و آشنایان کسی را نمیشناسید، به مؤسسههای خیریۀ مورد اعتماد کمک کنید.
همچنین یادتان باشد که برای انفاق کردن هم حد مجازی وجود دارد؛ انفاق کردن بیش از حد، بههیچعنوان صحیح نیست.
جمعبندی نهایی
امیدوارم این صحبتها دیدمان را نسبت به جهان تغییر دهد و واقعاً درک کنیم که دلسوزی و ترحم بیش از حد و آگاه نبودن از قوانین جهان هستی، باعث میشود که ما کارهایی را انجام بدهیم که نادانسته به دیگران ضربه بزنیم؛ هرچند که نیت و هدف واقعی ما کمککردن به آنها باشد.
اگر شما هم خاطرهای با همین موضوع که حمایت بیش از حد، کمک بیش از حد و دلسوزی و ترحم بیش از حد باعث ضربهزدن به دیگران شده است، در ذهن دارید، لطفاً آن را از طریق نظرات همین پست به اشتراک بگذارید؛ چون میخواهم تجربۀ خودم و هزاران نفری که از سایت جهان بهتر استفاده میکنند، بیشتر و عمیقتر شود.
پس خواهشمندم حتماً بنویسید که چهکارهایی، چه کمکهای بیجایی و چه دلسوزیها و دلرحمیهای اشتباهی بوده است که بهجای کمک واقعی، باعث ضربه خوردن افراد شده است؛ خوشحال میشوم از تجربیات شما آگاه شوم.
انشاءالله هرکجا که هستید، شاد، سالم، خوشبخت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
دوستدار شما،
سید محمد موسوی
دانلود فایل کتابچه الکترونیکی این مقاله (PDF)
حجم این فایل: 1 مگابایت (بسیار کوچک)
سلامت این فایل تایید شده است.
برای دانلود این فایل روی دکمه زیر کلیک کنید:
دیدگاهتان را اینجا ثبت کنید
خوشحال میشویم که دیدگاهتان را دربارۀ این مطالب برای ما بنویسید؛ البته پیشنهاد میکنیم قبل از ارسال دیدگاه، قوانین ارسال دیدگاه را نیز مطالعه کنید.